به گزارش دیده بان، بخش هایی از اظهارات خاتمی را خواهید خواند:
*این بار تصمیم گرفتم که اگر نمیتوانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم.
*بدون اینکه با انتخابات معنا دار به عنوان منشأ تقویت قدرت و حاکمیت ملت و امنیت ملی و ترمیم اعتماد همگانی، مخالف باشم و بدون اینکه با رأی دادن مردم مخالفت کنم، رأی ندادن را در شرایط نامطلوب کنونی وجه دیگری از رأی دادن در وضعیت حتی نسبتاً مطلوب انتخابات میدانم، به این امید که با رأی ندادن در این شرایط اعتماد آسیب دیده مردم از حکومت و جریانهای سیاسی از جمله اصلاح طلبی (که دامنه اش گستردهتر از دائره اصلاح طلبان رسمی است) تا حدی ترمیم شود.
*نیاز حیاتی امروز کشور بازگرداندن سرمایه اجتماعی و حرکت به سوی نوعی مصالحه میان حاکمیت و مردم برای نجات کشور از تهدیدها و بحرانها و برداشتن گامهای جدی برای ورود به وضعی است که در آن ثبات و امنیت پایدار و پیشرفت همه جانبه کشور و آزادی و رفاه و بهبودی معیشت همه طبقات مردم و عزّت ملی و بین المللی ایران عزیز تامین شود.
اما ذکر چند نکته ضروری است:
یک: شاید برای حدود 30 درصد مردم یعنی فاصله بین 41 درصدی که رای دادند و 30 درصدی که عدم حضور خود را اعلام کرده بودند، دلایلی مثل گلایه از مسئولان و مشکلات اقتصادی و... حاکم باشد اما برای یک فعال سیاسی با سابقه ریاست جمهوری و رهبری یک جریان سیاسی این گزاره «آگاهانه رای ندادم» بیشتر مضحک به نظر بیاید چرا که تنها راه اصلاح امور کشور از انتخابات می گذرد.
دو: از جناب خاتمی باید پرسید که ایشان سال گذشته هم آگاهانه در مقابل مردم ایستاد و شعار تجزیه طلبان و جریان ضدایرانی با عنوان «زن زندگی آزادی» را تکرار کرد و آن را نویدبخش آینده روشن دانست؟
سه: خاتمی که از سران فتنه صهیونیستی 88 شناخته می شود باید پاسخ دهد که در آن سال هم که مشارکت کم سابقه 85 درصدی مردم صورت گرفت و اختلاف بین نفر اول با دوم حدود 11 میلیون رای بود، باز هم آگاهانه با دروغ بزرگ تقلب همراهی کردند و باعث به آشوب کشیده شدن کشور و تحمیل تحریم های جدید علیه مردم شدند؟ البته خاتمی در جلسات غیررسمی موضوع تقلب را رد کرده اما در علن حاضر به بیان این موضوع نیست.
چهار: خاتمی احتمالا در ذهن خود اینگونه ارزیابی کرده است که با توجه به احتمال پایین رای آوری اصلاح طلبان و تثبیت مشارکت بر مدار 41 و 42 درصد، او می تواند از آب گل آلود ماهی بگیرد و خود را تریبون 60 درصد مردم جا بزند!
پنج: لطمه ای که مجلس دهم به اعتبار خانه ملت زد و همچنین خساراتی که در دولت های مورد حمایت خاتمی به کشور وارد شد و آثار آن تا چندین سال هم قابل جبران نیست، بسیاری از مردم را در گروه ناراضیان قرار داد. دهه 90 با ریاست روحانی بر قوه مجریه دهه تعطیلی نسبی اقتصاد ایران شد.
شش: خاتمی بهتر می داند پس از ماجرای «تکرار می کنم» برای روحانی و لیست امید، اعتبار او به حداقل رسیده و برای بقای سیاسی مجبور به تغییر تاکتیک شده است. نزول جایگاه او به مرتبه ای رسیده که حتی اصلاح طلبان شناسنامه دار در رسانه ها از او انتقاد می کنند و صریحا به خاتمی پیشنهاد کناره گیری می دهند.
منبع: گروه سیاسی جهان نيوز