به گزارش دیده بان به نقل از مشرق، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: طوفانالاقصی و پس از آن حملات هشت ماهه رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، نوع جدیدی از موجودات سیاسی را به جهان معرفی کرد و آن هم «فارسیزبانان اسرائیلی» بودند. آنها به مثابه یک شهروند کشور جعلی اسرائیل، و در بسیاری موارد، حتی پرشورتر از آنان، برای مرگ تروریستهای صهیونیست در سرزمینهای اشغال شده، دل سوزاندند و عزادار شدند و به حماس و فلسطینیها حمله و صحنه را طوری توصیف کردند، گویی این فلسطینیها بودهاند که به خاک صهیونیستها حمله کرده، از آنها آوارگانی بیخانمان ساختهاند و خانههایشان را اشغال کردهاند! در ادامه ماجرا هم هر جنایتی صهیونیستها در غزه کردند، اینترنشنالیها و سایر همکارانشان در باقی این شبکههای غربی، حمایت کردند و هورا کشیدند. کار به جایی رسید که پس از عملیات وعده صادق، برای حمله تلافیجویانه اسرائیل به ایران روزشماری کردند، اما....
حالا هم در مسیر توجیه جنایات اسرائیل، حتی علیه جو بایدن –کارفرمای اصلی- موضعگیری میکنند و میگویند اسرائیل که در غزه، کمتر از حمله امریکا به عراق آدم کشته است!
آفتاب دلیل آفتاب آمده است و نشان میدهد حامیان ترور و جنایت، چگونه در توجیه جنایات صهیونیستها تقلا میکنند، چون هیچ مبنای سیاسی ندارند و پول توجیه همه چیز است. همه مبارزات سیاسیشان هم در همین پول خلاصه میشود، اینکه چه چیزی به آنها میرسد، وگرنه اهل بذل جان و مال در مسیر مبارزه که نیستند؛ عرقشان را میخورند و پارتیشان را میروند و در اوقات فراغت هم پشت تریبون اسرائیل، ساده لوحان را برای آشوب به خیابان میفرستند.
در یک سال منتهی به طوفان الاقصی، عملیات تاریخی حماس علیه صهیونیستها، شبکههای فارسی زبان غربی اینترنشنال، بیبیسی، منوتو و رادیو فردا و ... حداکثر انرژی و ظرفیتشان را روی حمایت از جریان فاسد «زن، زندگی، آزادی» گذاشتند و بخش اعظمی از پروپاگاندای رسانهای صرف این شد که وصف ترور و جنایت و «رژیم» را در مورد جمهوری اسلامی جا بیندازند و مشخصاً لقب «کودککش» را که رهبر انقلاب اسلامی به درستی برای رژیم صهیونیستی فرمودند و در میان اهل رسانه و سیاست جا افتاد، به جمهوری اسلامی نسبت دهند و به گمان خام خود، جهت بحث را عوض کنند. همین کلیدواژه، اتصال آنان به صهیونیستم را به ذهن میآورد، اما آنها فراتر هم رفتند و رضا پهلوی، شاهزاده خیالی اپوزیسیون راهی اسرائیل شد و بعدتر اهالی این رسانههای غربی هم با وزیر اطلاعات رژیم دیدار کردند. دیداری که نشان میداد دو طرف – چه اهالی این رسانهها و چه مقام صهیونیست- دیگر نمیخواهند رابطه کارفرما- مزدوری را پنهان کنند. آنها حتی ذوقزده از حمله احتمالی اسرائیل به ایران بودند و تصور میکردند با چنین حملهای به آرزوی سرنگونی جمهوری اسلامی میرسند. مهم نبود که موشکهای اسرائیل روی سر مردم ایران فرود بیاید (بگذریم که حتی پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل هم چنین اتفاقی نیفتاد)!
دو هفته قبل از آغاز فتنه «زن، زندگی، آزادی» هم، ارتش رژیم صهیونیستی برای اولین بار به یک شبکه فارسی زبان اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران یعنی اینترنشنال، اجازه داد از پایگاه سامانه پدافندی گنبد آهنین فیلمبرداری کند، اقدامی که برخی ناظران بینالمللی معتقد بودند به منظور ارسال پیام از سوی رژیم صهیونیستی به ایران انجام شده است. اینترنشنال هم در گزارش خود از این سامانه، برای صهیونیستها سنگ تمام گذاشت و تمام تلاش خود را برای نشان دادن قدرت اسرائیل و ترساندن ایرانیها به کار گرفت.