در چند روز گذشته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران ابتدا به سوئد و بعدازآن به پاریس رفت. ظریف در سوئد در جمع ایرانیان حاضر در این کشور سخنرانی کرد و در پاریس نیز در حاشیه اجلاس جی۷ به دیدار با لودریان وزیر خارجه فرانسه و مکرون رئیسجمهوری این کشور پرداخت که مأموریت ارتباط جی۷ با ایران را بر عهدهدارند.
سفرهای اخیر وزیر خارجه کشورمان واکنشهای سیاسی و دیپلماتیک متنوع و بسیاری را ایجاد نمود که البته موضوع این یادداشت نیست، اما در میان همه این واکنشها بازهم تجمعات پراکنده ضدانقلاب مشاهده شد که با تعدادی محدود از هواداران عموماً کهنسال خود سعی داشتند به حضور وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در سوئد و در پاریس اعتراض کنند.
در میان این اعتراضات که سالهاست به عادت ضدانقلاب فراری از کشور و به طمع قرارگرفته در مقابل دوربینهای مشهور خبری و درنهایت ارائه گزارش به سرویسهای اطلاعاتی حامی صورت میگیرد، گروهی هم بودند که به شکل نمادین در مسیر عبور اتومبیلهای هیئت ایرانی خوابیدند!
این حرکت، اگرچه ظاهر نمادین داشت، اما وقتی به هویت مبادرت کنندگان به این حرکت نگاه میکنیم و متوجه میشویم که همگی آنها اعضا و هوادارن گروهک منافقین بودهاند، این حرکت معانی دیگری پیدا میکند.
درواقع حرکت شبیه به خودکشی هواداران منافقین در سوئد و پاریس که با واکنش پلیس و درنهایت درگیری با پلیس هم همراه شد، زمانی بیشتر معنا مییابد که به یاد بیاوریم، اعضا و هواداران منافقین همان کسانی هستند که کمتر از ۱۶ سال پیش در همین خیابانهای اروپا و مشخصاً پاریس و در اعتراض به دستگیری مریم رجوی خود را به آتش کشیدند!
خودسوزیهای اروپا اقدامی بود که در میان هیچیک از گروهکهای ضدانقلاب، نمونه مشابهی نداشته و ندارد. پلیس ضد تروریسم فرانسه، در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳، با حمله به ۱۳ پایگاه منافقین و دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ تن از کادرهای بالای این فرقه مزبور، که کنترل عمدهترین مراکز و پایگاههای آنها در اروپا و آمریکا را به عهده داشتند، برنامههای تدارک دیدهشده سرکرده منافقین در اروپا را خنثی کرد. این برنامه شامل اقدامات تروریستی نیز بود که در همان زمان روزنامه فیگارو، با انتشار گزارشی اهداف این گروهک در اروپا و نقشه ترور ۲۵ تن از جداشدگان آنان را فاش کرده بود.
درواقع پلیس فرانسه به دنبال اقدام اطلاعاتی سرویس این کشور تهدید قابلتوجهی از این گروهک تروریستی را شناسایی و خنثی کرده بود. در همین رابطه «پیر دوبوسکه» مسئول وقت سازمان اطلاعاتی فرانسه، در مصاحبه با روزنامه نیویورکتایمز اظهار داشت: «سازمانهای اطلاعاتی فرانسه از پاییز گذشته متوجه ورود شمار روزافزون مجاهدین خلق و پس از [آغاز] جنگ عراق، متوجه ورود شمار زیادی از سربازان آن به فرانسه شدند ... مجاهدین خلق یک کارخانه تولید رنگ را در شهر «سنت کوئن لامون» اجاره کردند و ضمن راهاندازی یک استودیوی تلویزیونی و نصب بشقابهای ماهوارهای، در حال تبدیل کردن آن به یک مرکز ارتباطات بودند...، مجاهدین برای حمله به سفارتخانههای ایران و سایر منافع این کشور در اروپا و ترور ۲۵ نفر از اعضای سابق خود برنامهریزی کرده بودند... این [سازمان] بههیچوجه یک جنبش سیاسی و یک جنبش دموکراتیک و سیاسی نیست. این گروه خود را برای احیای دموکراسی در ایران آماده نمیکند. اینها گروهی کاملاً افراطگرا هستند. فرقهای تندرو، فاقد هرگونه نظام دموکراتیک، فرقه کیش شخصیت در پیروی از رهبر... .»
بعدازاین اقدام پلیس فرانسه که نتیجه آن ازجمله تصمیم و حکم دادگاه معلوم نبود و حتی احتمال استرداد مریم رجوی و برخی دیگر از کادرهای دستگیرشده به ایران نیز وجود داشت، سران منافقین ازجمله مسعود رجوی دستپاچه و شتابزده مجبور به تصمیمگیری و واکنش در مقابل این حرکت شدند. رجوی تنها ابزار غیرانسانیاش را به بازی آورد که همان اعضای فرقهاش بود که تحت تأثیر مغزشوییها و کنترل ذهن بیاختیار گوشبهفرمان رجوی بودند. این افراد دستور گرفتند تا برای تحتفشار قرار دادن دولت فرانسه در خیابانهای پاریس دست به خودسوزی بزنند!
در پی این اقدام ده تن از وابستگان منافقین در اعتراض به دستگیری مریم رجوی و جمعی از همراهان وی، دست به خودسوزی علنی زدند! نتیجه نخستین، مرگ ۳ تن به نام های علی ملک، مرضیه باباخانی، ندا حسنی و سوختگیهای شدید بقیه بود. در ادامه نیز منصور قدرخواه یکی از اعضای سازمان در سایت «ایران لیبرتی» اعلام کرد: «صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به توطئههای مشترکاش با ایران ... پایان ندهد، مصمماند که خود را به آتش بکشند!»
هرچند درنهایت این اقدام منافقین نتیجه عکس داد و افکار عمومی و مردم اروپا و دیگر کشورها واکنش منفی نشان دادند و موجی از انزجار و تنفر و تعجب برانگیخته شد و حتی رجوی نیز مدعی شد که این حرکتها بهصورت خودجوش و خود به خودی صورت گرفته و اعضای آنها با دستور تشکیلاتی دست به خودسوزی نزدهاند!
و درنهایت آزادی مریم رجوی نیز هیچ ارتباطی با این تحرکات وحشتناک در فرانسه نداشت، اما بر همگان ثابت شد که چه ظرفیت خطرناکی در منافقین وجود دارد که در اختیار سرکرده این گروهک تروریستی است و در صورت لزوم میتواند دوباره مورد سوءاستفاده قرارگرفته و درنهایت فاجعه دیگری را به بار آورد.
اقدام اخیر منافقین در مقابل اتومبیل وزیر امور خارجه نیز دقیقاً یادآور همان اقدامات جنایتبار است که اصطلاحاً خودسوزی نام گرفت، اما درواقع آتشی بود که سرکرده این فرقه خطرناک به جان اعضایش انداخت تا خواستههای خود را تحمیل کند! درواقع سرکرده منافقین بار دیگر نشان داد که تهدید غیرانسانی این فرقه همچنان در اروپا وجود دارد و دیر یا زود میتواند دوباره به فاجعه تبدیل شود؛ فاجعهای که این بار ممکن است جان مردم اروپا را نیز تهدید کند.