سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که از گروههای مدّعی مبارزه با رژیم پهلوی بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرصت یافت تا در معرض رأی مردم قرار گیرد؛ امّا در انتخابات مختلفی که در سالهای نخست انقلاب برگزار شد، نتوانست جایگاهی کسب کند. در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی تنها چهار کاندیدا از لیست انتخاباتی این سازمان به مجلس راه یافتند و در انتخابات مجلس شورای اسلامی از ۱۲۰ نامزدی که معرّفی کرده بود، حتّی یک نفر نیز نتوانست آراء لازم را برای ورود به مجلس کسب کند.
مسعود رجوی سرکرده منافقین در نخستین دورهی انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شد امّا به دلیل اعلام مخالفت با قانون اساسی، کارگروهی که از سوی امام برای احراز صلاحیّت نامزدهای ریاستجمهوری تعیین شده بود وی را تأیید نکرد. پس از این ناکامیها سازمان تصمیم به اتّحاد با ابوالحسن بنیصدر گرفت که بهمنماه ۱۳۵۸ در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسیده بود و قصد قبضه کردن کامل قدرت در ایران را داشت.
بنیصدر ابتدا در صدد تشکیل یک بلوک قدرت با حضور آیتالله منتظری برآمد و به ایشان پیشنهاد داد که به اتّفاق هم در مقابل حزب جمهوری اسلامی یک حزب تأسیس کنند؛ امّا آیتالله منتظری از این پیشنهاد استقبال نکرد. این بود که نهایتاً با منافقین دست به اتّحاد زد و آنان را در بخشی از دفتر خود تحت عنوان «دفتر هماهنگی همکاریهای مردم و رئیسجمهور» مستقر کرد. هم بنیصدر و هم مسعود رجوی تصوّر میکردند با این اتّحاد خواهند توانست قدرت را بهصورت کامل در دست گیرند.
امام(قدّسسرّه) به بنیصدر هشدار داده بودند که از منافقین تبرّی بجوید و آنها را از خود براند، وگرنه او را به تباهی خواهند کشید؛ امّا این نصحیتها در او اثر نکرد و تصمیم گرفت به پشتوانهی نیروهای مسلّح منافقین (موسوم به میلیشیا) در مقابل نیروهای درون نظام و شخص امام(قدّسسرّه) بایستد. این روند تقابل با نظام که به شکافها و تنشهای گسترده در جامعه دامن زده بود، سرانجام منجر به بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی شد.
هنگامی که مجلس مشغول بررسی این طرح بود، منافقین رسماً حرکت مسلّحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرده و از سی خرداد ۱۳۶۰ دست به کشتار گستردهی مردم و مسئولین در سراسر کشور زدند. با شروع درگیریهای مسلّحانه داخلی، وابستگان و هواداران سازمان دُور جدید تخریب، قتل، غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرها آغاز کردند؛ بهگونهای که صدها نفر از سپاهیان، بسیجیان، روحانیون و مردم کوچه و بازار بهوسیلهی ترورهای کور و انفجار توسّط منافقین به شهادت رسیدند.
آنان پس از سوءقصد نافرجام به جان آیتالله سیّدعلی خامنهای، در دفتر حزب جمهوری اسلامی که شهید بهشتی و یارانش در آنجا جلسه داشتند، بمبگذاری کرده و آنان را به شهادت رساندند. رئیس دیوان عالی کشور، رئیسجمهور، نخستوزیر، دادستان کلّ کشور، تعدادی از نمایندگان مجلس و وزرا و دهها نفر از مسئولین نظام و ائمّهی جمعهی استانها نیز به دست منافقین به شهادت رسیدند. تحلیل سازمان منافقین این بود که با نابودی مسئولان نظام از طریق این ترورها، کشور دچار خلأ قانونی شده و خودبهخود نظام جمهوری اسلامی فرو میپاشد.
با رأی مجلس به عدم کفایت سیاسی بنیصدر و ناکامی پروژهی مسلّحانه منافقین در براندازی جمهوری اسلامی، مردادماه ۱۳۶۰ بنیصدر به همراه رجوی از ایران گریخت و سازمان مرکزی منافقین عملاً در فرانسه مستقر شد؛ امّا ترورها و قتل و غارتهای ایادی این گروه در داخل کشور ادامه یافت.
منبع:فارس