به نظر میرسد در چندسال اخیر پوشش خبرنگاری تبدیل به محملی جدی و پراستفاده برای عناصر معاند و فعال علیه نظام شده است که به محض برخوردهای قضایی، بدان چنگ زده و با ادعای فعالیت خبرنگاری سعی دارند هم از زیر بار مسئولیت اقدامات خود فرار کنند و هم فرصتی برای ضد انقلاب ایجاد شود تا هزینههای حقوق بشری برای نظام ایجاد نمایند.
مرضیه امیری نیز یکی از همین افراد است که با چندسال سابقه فعالیتهای تشکیلاتی غیرقانونی، اکنون با ادعای برخی گروهها و مجموعهها و شبکههای ضدانقلاب سعی میشود که به عنوان خبرنگار معرفی شده و همه اقداماتش در چارچوب خبرنگاری تعریف گردد و از این طریق به بازداشتش اعتراض شود.
باید گفت که خبرنگاری یکی از مشاغل مشخص و تعریف شده در ایران است که افراد با طیفها و گرایشات سیاسی متنوع، اما در چارچوبهای مشخص و تعریف شده در این حرفه مشغول به فعالیت هستند. در ایران بسیاری از خبرنگاران بر طبق یک روالی عادی در کنار رسالت اطلاعرسانی خود به تبعیت از گرایشات سیاسیای که دارند، عقاید و نظرات خود را نیز در محتواهای تولیدی خود دخیل میکنند. گذشته از اینکه آیا اساساً این نوع فعالیت با اصول حرفهای خبرنگاری سازگار است یا خیر، فضای رسانهای کشور این نوع فعالیت خبررسانی را میپذیرد و نشان آزادیهای سیاسی و رسانهای کشور دارد.
اما اینکه فردی حضور و مشارکت در تجمعات غیرقانونی، کمک به سازماندهی اقدامات میدانی بدون مجوز، ارتباط با گروهها و جریانات برانداز، حمایت از عناصر تروریست که در مورد مرضیه امیری میتوان به حمایت وی از رامین حسینپناهی عضو گروهک تروریستی پژاک اشاره کرد و به طور کلی مشارکت در اقدام و تبلیغ علیه امنیت ملی را در چارچوب فعالیت خبرنگاری توصیف کند، درواقع توهین به این قشر زحمتکش در کشور است.
بررسی بخشی از اقدامات اخیر امیری ابعاد بیشتری از این موضوع را روشن میسازد. به عنوان نمونه در ماجرای اسماعیل بخشی و تلاش گروهک کمونیست کارگری برای منحرفسازی مطالبات کارگران هفت تپه، مرضیه امیری از افرادی بوده است که در خانه تیمی اسماعیل بخشی در تهران رفت و آمد داشته است. در همین راستا با هماهنگی و طراحی مرضیه امیری در 28 مهرماه 1397، جلسهای در خانه تیمی اسماعیل بخشی با حضور افرادی از جمله لیلا حسینزاده، رومینا محسنی و یاشار دارالشفاء و خود اسماعیل بخشی برگزار میشود که در آن جلسه با پیشنهاد مرضیه امیری، مقرر میگردد که اسماعیل بخشی با کارت دانشجویی جعلی در روز 16 آذر وارد دانشگاه تهران شده و همزمان با سخنرانی رئیس جمهور شروع به اعتراض نموده و مسئله هفت تپه را به عنوان مطالبه دانشجویی و با همان خط گروهک کمونیست کارگری مطرح نماید.
پیشنهاد مرضیه امیری در خصوص حضور اسماعیل بخشی در دانشگاه تهران زمانی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم، مرضیه امیری سعی میکرده تا ارتباط جریان چپ دانشجویی و متأثر از گروهک کمونیست کارگری را با مطالبات صنفی و بحق کارگران پیوند بزند و از این طریق با انحراف مطالبات کارگران و مشخصاً کارگران هفت تپه، مولد اعتراضات سیاسی ضد نظام گردد که البته این اقدام نیز از جمله طراحیهای گروهک تروریستی کمونیستی کارگری در خارج کشور بوده است.
این خانم به ظاهر خبرنگار! در نمونهای دیگر از اقداماتش در تجمع عناصر چپ مارکسیستی در 9 دی 1396 نیز حضور مییابد و ضمن سر دادن شعارهای هنجار شکنانه اقدام به پرتاب سنگ به سوی مأمورین نیروی انتظامی میکند.
مرضیه امیری در تجمع غیر قانونی 14 شهریور 1396 مقابل مجلس شورای اسلامی نیز در کنار افرادی همچون محمد شریفی مقدم (عامل اصلی در تهییج دراویش در حمله به نیروی انتظامی) و امیرحسین محمدیفر (عضو شاخه دانشجویی حزب کمونیست کارگری) و برخی دیگر از عناصر چپ مارکسیستی نیز شرکت میکند. مرضیه امیری در این تجمع پلاکاردی با رنگ قرمز با شعار «دانشجو، کارگر، اتحاد اتحاد» را بالای سر برده است.
دیگر سوابق مرضیه امیری نیز که بخشی از آن به فعالیتهای او در شبکههای اجتماعی نظیر توئیتر مربوط میشود در همان راستای اقدامات میدانی وی بوده که البته اکنون از صفحه توئیتر وی پاک شده است. به عنوان مثال پیش از این نام و امضای مرضیه امیری در شماری از بیانیههای ضدانقلاب در موضوعاتی نظیر بازداشت اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در کناری عناصری از گروهک تروریستی منافقین ذکر شده است.
جستجو در مورد این خانم که اکنون از سوی برخی تلاش میشود به عنوان خبرنگار معرفی گردد، فقط به اقداماتش در راستای آشوب و اغتشاش باز میگردد و نه فعالیت حرفهای خبرنگاری! درواقع مرضیه امیری نمونهای مشابه به جاسوس مشهور «جیسون رضائیان» است که او هم در پوشش خبرنگاری متأسفانه مدتی در ایران مؤفق به فعالیت شده بود.
در مجموع باید به کسانی که مرضیه امیری و امثال او را خبرنگار معرفی میکنند، متذکر شد که جایگاه و شأن خبرنگاری بسیار فراتر و البته متفاوت از سابقه فعالیت امیری است و این نوع حمایت از امثال او در نهایت به شأن و جایگاه این قشر زحمتکش و البته مؤثر جامعه صدمه خواهد زد.