به گزارش دیده بان، قیام ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی برای سرعت بخشیدن به روند شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میشود؛ در این روز مردمان غیور ایران اسلامی همچون سیلی خروشان به خیابانها آمدند تا طومار رژیم ننگین و فاسد پهلوی را در هم بپیچند.
چهارم شهریور پس از حادثه سینما رکس آبادان که به کشته شدن بیش از هفتصد نفر انجامید، «جمشید آموزگار» از سمت نخست وزیری استعفا داد و «شریف امامی» با دستور کاخ سفید مأمور تشکیل کابینه شد؛ آمریکاییها به منظور کاهش خشم و نفرت عمومی مردم ایران از رژیم دست نشانده پهلوی به شریف امامی ماموریت دادند که در ظاهر با فساد لجام گسیخته پهلوی مقابله کند؛ حضرت امام خمینی (ره) با هوشیاری منحصر به فرد، از حیله و مکر آمریکاییها و رژیم پهلوی آگاه شدند و در ششم شهریور برابر با بیست و سوم رمضان، با ارسال پیامی به ملّت مسلمان ایران، فرمودند: «در این موقع تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است و در این پانزده سال و به خصوص ماههای اخیر که دژخیمان شاه با قتل عامهای شهرستانها، روی تاریخ را سیاه کردهاند، اکنون دست به نیرنگ شیطانی زده است».
مردم ایران در لبیک به پیام حضرت امام (ره)، تظاهرات خود که به صورت متوالی پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، در شهرهای مختلف کشور آغاز شده بود را ادامه دادند و در جریان تظاهرات گسترده مردم شهرهای قم و تهران، عدهای زیادی توسط مزدوران رژیم پهلوی به شهادت رسیدند.
سیزدهم شهریور ۱۳۵۷ مصادف با عید سعید فطر بود؛ در این روز در شهرهای مختلف کشور تظاهرات میلیونی علیه رژیم شاه برگزار شده بود؛ در تهران نیز با تلاش دکتر مفتح، اجتماع عظیم یک میلیونی برای نماز عید فطر در تپههای قیطریه تشکیل یافت.
پس از اتمام نماز، شهید باهنر سخنرانی افشاگرانهای درباره اوضاع کشور ایراد کرد. ساعت نه صبح، راهپیمایی طولانی نمازگزاران همراه با تصاویر بزرگی از امام راحل در پیشاپیش جمعیت آغاز شد. در آن روز از طرف جامعه روحانیت، روز پنج شنبه، شانزده شهریور به مناسبت شهدای چند روز پیش خیابان ژاله، تعطیل اعلام شد. تظاهرات عید فطر زمینهای برای اجتماع شانزده شهریور و آن روز نیز مقدمهای برای حرکت عظیم و ایثارگرانه صبح روز جمعه، هفده شهریور در میدان ژاله شد.
شهید فضل الله محلاتی پیرامون موفقیت و تاثیر اجتماع میلیونی عید فطر سال۱۳۵۷، میگوید: «بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که این کار باید با نظم و ترتیبی ادامه یابد، جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم گرفتیم که روز پنجشنبه ۱۶ شهریور راهپیمایی کنیم. آیتالله بهشتی نیز در جامعه روحانیت استدلال کرد که بعد از راهپیمایی عید فطر حالا که مردم آمدند نباید در این حرکت مردمی فترت ایجاد شود، لذا از مردم برای راهپیمایی دعوت شد.»
دولت شریف امامی برای روز ۱۶ شهریور اطلاعیه ممنوعیت تظاهرات صادر کرد؛ اما مردم انقلابی به خیابانها آمدند؛ در این روز، مزدوران رژیم پهلوی در چند نقطه تهران با مردم درگیر شدند، اما جمعیت آن قدر زیاد بود که شریفامامی هم متوجه شد با عدهای مزدور نمیتواند تظاهرات را سرکوب کند.
تصمیم عمال رژیم شاه برای برقراری حکومت نظامی در ۱۷ شهریور
در شب جمعه ۱۷ شهریور، شریف امامی با فرماندهان نظامی جلسه برگزار کرد؛ در این جلسه که ازهاری رئیس ستاد ارتش، ناصر مقدم رییس ساواک، احمدعلی محققی فرمانده ژاندارمری، صمدیانپور رئیس کل شهربانی، برومند جزی رئیس اداره دوم ارتش، سپهبد خواجهنوری رئیس اداره سوم ارتش و ارتشبد قرهباغی وزیر کشور، حضور داشتند تصمیم به برقرای حکومت نظامی در روز ۱۷ شهریور گرفته شد.
دستگاههای نظامی و امنیتی رژیم پهلوی پس از مشاهده اجتماع میلیونی مردم در روزهای ۱۳ و ۱۶ شهریور، برای روز ۱۷ شهریور حکومت نظامی اعلام کردند و اجتماع بیش از دو نفر را ممنوع دانستند و محمدرضا پهلوی نیز پس از مشورت با سفرای انگلیس و آمریکا، این تصمیم را پذیرفت. همچنین برای سرکوب بیشتر تظاهرکنندگان، برای تهران فرماندار نظامی تعیین شد و اویسی فرمانده نیروی زمینی به این سمت منصوب شد.
در این میان یکی از روحانیون فعال در مبارزه علیه رژیم ستمشاهی، با نام «شیخ یحیی نوری» برای روز ۱۷ شهریور فراخوان تظاهرات داد و مبدا حرکت اعتراض آمیز را میدان ژاله اعلام کرد.
ساعت نزدیک ۷:۳۰ صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند.
به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. مردم بیمهابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میکردند. هر کس هر چه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
قتلعام مردم تهران در ۱۷ شهریور از جمله روزهای خونین انقلاب بود. کشتار بیرحمانه مردم در آن روز تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با مفاسد بسازد. واقعه خونین ۱۷ شهریور نقطه پایانی بود بین ملّتی ستمدیده و رژیمی ستمکار. این واقعه نظریه امام خمینی را در دروغگویی و فریبکاری رژیم به اثبات رساند و مردم را برای سرنگونی رژیم مصممتر ساخت.
امام خمینی (ره) ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ طی سخنرانی در بین اقشار مردم گفتند: «از آن «یوم الله»ها ۱۵ خرداد بود. ۱۵ خرداد هم از «ایام الله» بود که یک ملت ایستاد در مقابل یک قدرت و کاری کرد که پنج ماه تقریباً حکومت نظامی شد. منتها قدرت نداشت ملت؛ باز اجتماع درست نشده بود، بیدار نشده بودند، شکست خوردند. نه شکست؛ به حسب ظاهر؛ و الّا از همان جا مبدا پیروزی ملت است. ۱۷ شهریور هم، که امروز ما اینجا مجتمع هستیم، آن ۱۷ شهریور سال گذشته «مِنْ ایّام الله» آن هم از ایام خدایی بود که یک ملت، زن و مردش، جوان و غیر جوانش، بایستند و خون بدهند برای احقاق حق. این روز خداست. ۱۷ شهریور «مِنْ ایام الله» است، باید متذکر باشید. باید یادآوری کنید این «ایّام الله» را. چنانچه کردید، از یاد نباید برود این «ایّام الله» برای اینکه این ایاماند که آدم سازند. این ایّام است که جوانهای ما را از عشرتکدهها بیرون میآورد به میدان جنگ میبرد. این ایّام الهی هست که ملت ما را بیدار میکند، و بیدار کرد.»
رهبر معظم انقلاب ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ در دیدار اقشار مختلف مردم گفتند: «ماه شهریور هم از ماههای پرخاطره است. هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷، یعنی چند ماه به پیروزی انقلاب، در همین میدان شهدای تهران، عوامل رژیم طاغوت مردم بیپناه را به رگبار مسلسل بستند و تعداد زیادی -که هنوز هم برای ما معلوم نیست لکن تعداد کثیری [بودند]- از مردم را در آن میدان به قتل رساندند. در همین ماه شهریور، ترور ناجوانمردانهی رئیسجمهور و نخستوزیر کشور -مرحوم شهید رجائی و مرحوم شهید باهنر- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، ترور شهید آیتالله قدّوسی -دادستان کلّ کشور- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، شهادت امامجمعهی تبریز (۱) بهدست منافقین اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور -روز آخر شهریور- حملهی نظامی رژیم بعثی صدّام به کشور اتّفاق افتاد. اینها خاطرات عجیبی است، پرمعنا است، پُرمغز است. در همهی این حوادث، رژیم آمریکا پشت قضیّه بود؛ عوامل آمریکایی بودند که یا بهطور مستقیم کمک کردند یا تشویق کردند یا حدّاقل چشمشان را بر این جنایات بستند. جوانهای ما باید این خاطرات را فراموش نکنند؛ یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالندهی ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده بهکار است، وسط میدان است، انقلابی است، بتدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد؛ این کمکاری ما است، کمکاری دستگاههای مسئول است؛ این حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظهی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمقیابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند.»
محمد احمدی پژوهشگر تاریخ معاصر در گفتوگو با میزان، با اشاره به ابعاد حادثه ۱۷ شهریور بیان کرد: ۱۷ شهریور نقطه عطفی بود در دوران انقلاب اسلامی از آن جهت که قبل از آن بسیاری از مردم هنوز به حکومت پهلوی اعتماد داشتند و فکر میکردند انقلابی رخ نخواهد داد و رژیم طاغوت مستحکم است و به کار خود ادامه میدهد.
۱۷ شهریور ضربه شدیدی بود که بسیاری از مردم را درباره مسائل مختلف بیدار کرد
به گفته این پژوهشگر تاریخ معاصر ۱۷ شهریور یک ضربه شدید بود و بسیاری از مردم را درباره مسائل مختلف بیدار کرد یکی از آن مسائل این بود که حکومت شاه بسیار متزلزل شده بود و با اینکه اقدامات و جنایات بزرگی مرتکب میشود نمیتواند جلوی خشم مردم را بگیرد و اوضاع هر روز بدتر میشود.
وی افزود: ۱۷ شهریور آبروریزی بزرگ برای دولتهایی بود که در آن زمان به کشورمان رفت و آمد میکردند و قراردادهایی را با شاه میبستند. آنها تحلیل درستی از اوضاع داخلی ایران نداشتند و تحولاتی که از آن به بعد اتفاق افتاد را نمیتوانستند درک کنند.
احمدی گفت: بسیاری از مردم چه در داخل یا خارج کشور متوجه شدند رژیم پهلوی در سراشیبی قرار دارد و راهی برای آشتی با ملت خود نگذاشته است. افراد مختلف در دستگاههای دولتی مشغول به کار بودند که بعد از ۱۷ شهریور از همکاری خود را کنار کشیدند و نقطه عطف تاریخی در دوران انقلاب بود.
ابن پژوهشگر تاریخ معاصر بیان داشت: مسائلی دیگری مثل زلزله در منطقه خراسان تلفات زیادی به جا گذاشت و مشخص شد شاه میخواهد از آن واقعه تلخ استفاده کند و از زلزله و مصیبت آن بر جنایات خود اهرم و دستاوردی درست کند تا بگوید ما برای شما دلسوزی میکنیم در حالیکه در تهران و شهرهای دیگر مشغول کشت و کشتار بود و این دورویی را مشخص کرد.
وی ادامه داد: ۱۷ شهریور، قبل از بازگشایی دانشگاه بود و باعث شد روند برگزاری ترم و کلاسهای درس دچار بینظمی شود. شاه برای قبول شدگان کنکور در رتبههای بالا دعوتنامه فرستاده بود، من نیز دانشجو بودم، اما دانشجویان به دلیل ۱۷ شهریور این تمایل را نداشتند و این تاریخ به عنوان یک شوک بزرگ برای جوانان و دانشجویان بود.
احمدی اظهار کرد: نسل جدید دانشجویان با اینکه هنوز وارد دانشگاه نشده بودند تبدیل به همکاران انقلابی بزرگ شدند و بعدها به معماران ایران تبدیل شدند و نقش مهمی را در پیروزی انقلاب داشتند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به اینکه بعد از ۱۷ شهریور تعداد و تکرار تظاهرات مردم خیلی بیشتر شد گفت: این نتایج جنایتها و خونهای به ناحق ریخته شده در این روز و جمعه سیاه بود. شاه با قدرت تمام وارد نبرد با مردم شد و در مقابل ملت بزرگ ایران ایستاده بود در حالیکه بسیار متزلزل و ناتوان بود.
منبع: خبرگزاری میزان