ارتباط نزدیک نهضت ‌آزادی با سازمان منافقین
اقدامات منافقین در کمیته استقبال از امام

نهضت آزادی علی رغم اینکه اقدامات مشکوک سازمان مجاهدین خلق(منافقین) را می دید ولی باز سعی داشت پای اعضای سازمان را به برنامه های مختلف کمیته استقبال از امام باز کند.

به گزارش دیده بان، شواهد بسیاری از ارتباط نزدیک نهضت ‌آزادی با سازمان منافقین، حتی سال‌ها بعد از تغییر ایدئولوژیک منافقین از اسلام به مارکسیست وجود دارد. این همکاری که ریشه در تولد سازمان مجاهدین خلق از دل اندیشه‌ها و مبانی فکری نهضت‌آزادی داشت، در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی هم خودنمایی کرد؛ جایی که نهضت‌آزادی تلاش کرد سازمان منافقین را در بخش‌های مختلف مراسم بازگشت امام به کشور جای دهد.

این اقدام نهضت آزادی در حالی صورت می گرفت که نیروهای انقلابی بنا بر تاکید امام خمینی موظف بودند، بدون قضاوت و پش‌داوری، همه گروه‌های سیاسی را مورد آزمون قرار داده و درصورت تائید از آنها استفاده کنند. چنانکه همین اتفاق نیز رخ داد اما اقدامات مشکوک منافقین باعث شد از حضور آن ها در بخش‌های حساس ستاد استقبال جلوگیری شود.

تلاش های نهضت آزادی ها برای سازمان منافقین

با انتشار خبر بازگشت امام خمینی به کشور، به جهت ضرورت ساماندهی امور مربوط به استقبال از امام، کمیته‌ای با همین عنوان تشکیل شد و در نخستین جلسه کمیته استقبال تاکید شده بود که به منظور هماهنگی بیشتر گروه‌های سیاسی با کمیته، می‌بایست از همه گروه‌ها و دسته‌های سیاسی مبارز، نماینده‌ای در کمیته حضور داشته باشد. این موضوع در اولین اعلامیه کمیته استقبال که در روز سوم بهمن‌ماه صادر شد هم مورد تاکید قرار گرفت. بر اساس بند اول این اعلامیه، کمیته استقبال «با شرکت نمایندگان گروه‌های مختلف اجتماعی» تشکیل می‌شد.

امام خمینی نیز تاکید کرده بودند که «همه قشرها و گروه‌های سیاسی را شرکت بدهید. صرفا یک گروه و قشر خاصی دخیل نباشد.» به گفته علی دانش‌منفرد «حضرت امام که در جریان کامل مبارزات و گروه‌های شرکت‌کننده در انقلاب بودند درخواست کرده بودند که همه اقشار و جریانات در کمیته استقبال باشند. یعنی کسی حذف نشود. تمام کسانی که امام و نهضت اسلامی را تائید می‌کنند در کمیته استقبال مشارکت کنند.»

لذا قرار بر این شد که همه گروه‌ها در امور مربوط به استقبال از امام مشارکت کنند. اما این موضوع مانع انجام تحقیقات و اعمال سختگیری‌های منطقی نمی‌شد؛ چراکه بحث حفظ جان امام و تامین امنیت مراسم از اهم مسائل کمیته استقبال بود و این وظیفه بر عهده «واحد انتظامات» کمیته استقبال گذاشته شده بود.

بر این اساس به منظور تصدی مسئولیت تامین امنیت مراسم استقبال، تمام گروه‌هایی که سابقه نظامی داشتند -بدون پیش‌داوری- مورد بررسی قرار گرفتند. دانش‌منفرد در این رابطه می‌گوید:«نکته مهم این بود که از چه گروه و سازمانی نیروهای مسلح برای انتظامات انتخاب شود. از همین رو در کمیته استقبال در مورد ماهیت گروه‌های مسلح بحث شد.»

به گفته دانش‌منفرد گروه‌های مورد نظر عبارت بودند از: سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، گروه توحیدی صف، منصورون، حزب‌الله، ابوذر که در این میان مجاهدین از بقیه مطرح‌تر بود. لذا مسئولین مربوطه تحقیق و تفحص را شروع کردند.

دانش‌منفرد در این‌باره می‌گوید: «قرار شد کمیته، جوانب را بررسی کند که برای این کار من و آقای محسن رفیق دوست مامور شدیم. با اینکه هر دو شناخت دقیقی از سازمان (منافقین) داشتیم و آقای رفیق دوست در زندان از نزدیک شاهد انحرافات و تغییر ایدئولوژی آن ها بود ولی با این همه سوابق، پیشاپیش قضاوت نکرده و چون هدف، وحدت تمام نیروهای انقلاب بود خود را موظف به رعایت اصول وحدت دانسته و قرار شد با همه گروه‌های مسلح مورد نظر در این باره مذاکره کنیم.»

با وجود اینکه مسئولان مربوطه در کمیته استقبال مامور بررسی همه گروه‌های مسلح بودند، اعضای نهضت‌آزادی‌ تلاش می‌کردند مسئله امنیت مراسم استقبال، به مجاهدین خلق سپرده شود. محسن رفیق‌دوست که مسئولیت حفاظت از امام به او واگذار شده بود می‌گوید: «یک روز هنگامی که داشتیم گروه حافظان جان امام را تشکیل می‌دادیم از پاریس تماس گرفتند که حفاظت از امام را به مجاهدین خلق واگذار کنید.» بنا بر گفته رفیق دوست این پیشنهاد از طرف ابراهیم یزدی صورت گرفته بود.

البته نهضتی‌ها فقط به حضور منافقین در کادر حفاظت از امام هم اکتفا نمی‌کردند، بلکه می‌کوشیدند پای اعضای سازمان را در برنامه‌های مختلف ستاد استقبال هم باز کنند. مثلا قرار بود در بهشت‌زهرا فرزند یک شهید خدمت امام خمینی خیرمقدم بگوید. در این شرایط نهضت‌ آزادی می‌خواست این شخص از بین وابستگان به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) باشد. چنانچه از گفته‌های اسدالله بادامچیان برمی‌آید، محمد توسلی پسر بدیع‌زادگان، مادر رضایی‌ها و پدر حنیف‌نژاد را پیشنهاد کرد اما مورد موافقت کادر ستاد استقبال قرار نگرفت.

آن ها در این مسیر حتی از نقل قول دروغ از جانب امام هم ابایی نداشتند و می‌کوشیدند به دروغ به اعضای ستاد استقبال القا کنند که امام خمینی طی تماسی از پاریس، با سخنرانی مادر رضایی‌ها در مراسم استقبال موافقت کرده است که طی تماس آیت‌الله شهید مطهری با پاریس، کذب ادعای آنان مشخص شد.

اقدامات مشکوک سازمان منافقین در کمیته استقبال

اگرچه صداقتی در فعالیت‌های نهضت‌آزادی و سازمان منافقین دیده نمی‌شد اما مسئولان کمیته استقبال، مشغول بررسی وضعیت گروه‌های مختلف شدند و در همین رابطه از آن ها خواستند نماینده خود را برای انجام مراحل تحقیقات و هماهنگی به واحد انتظامات بفرستند. سازمان مجاهدین خلق نیز نماینده خود را به مدرسه رفاه فرستاد اما در همان برخورد اول، اقدامات منافقین به قدری مشکوک بود که حتی باعث اعتراض برخی از اعضای نهضت آزادی که با حضور منافقین در واحد انتظامات موافق بودند هم شد.

هاشم صباغیان عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط نهضت آزادی در این رابطه می‌گوید: «آن ها (سازمان منافقین) آقای موسی خیابانی را فرستاده بودند. وقتی می‌خواست بیاید تو، دیدیم چهار نفر هم محافظ با خود آورده. من خیلی بدم آمد. در دل خودم گفتم: موسی خیابانی را من و چند نفر دیگر می‌شناسیم؛ از همین حالا چند تا محافظ با خودت بیاوری یعنی چه؟»

در مرحله بعد، مسئولین مربوطه، از سازمان مجاهدین خلق درخواست می‌کنند که براساس مصوبات کمیته استقبال چند نفر از نیروهای خود را به واحد انتظامات کمیته معرفی کنند، اما منافقین با این بهانه که نمی‌خواهند اعضای سازمان شناسایی شوند با این درخواست مخالفت می‌کنند.

به گفته صباغیان: «ما رفتیم و مصوبه کمیته را به آن ها اعلام کردیم. گفتیم که در مصوبه آمده که ۱۰ تا ۱۵ نفر از بچه‌هایتان را بدهید ما آموزش بدهیم و لباس یکدست هم که علامت داشته باشد تنشان کنیم. [موسی خیابانی] گفت نه، ما خودمان بچه‌هایمان را آموزش می‌دهیم. گفتم: موسی! ما که نباید با هم اینگونه حرف بزنیم. شما تازه از زندان آمده‌اید. یک عده که زندان بودید و حداکثر ۴ - ۵ تا تیر در کردید و رفتید زندان. آنجا هم که خبری نبوده. این بچه‌های جدیدی که جذب کردید را می‌خواهی بفرستی به عنوان محافظ!؟ گفت: بچه‌های ما شناسایی می‌شوند.»

علاوه بر این، براساس شواهد موجود، سازمان منافقین در رابطه با امکانات نظامی خود هم صداقت نداشته و به دنبال تجهیز هر چه بیشتر خود از طریق تشکیلات کمیته استقبال بود. آنچنان که علی دانش‌منفرد می‌گوید: «نمایندگان سازمان مجاهدین در مذاکرات فی مابین درخواست ۱۵ اسلحه کمری و ۱۵ موتور مجهز کردند، درحالی که سازمان از لحاظ امکانات نظامی مجهزتر از دیگر گروه‌های مسلح بود. برخلاف سازمان مجاهدین سایر گروه‌های چریکی دیگر صادقانه برخورد کرده و حتی تهیه برخی از تجهیزات را خودشان برعهده گرفتند و تنها کمبود وسایل را از کمیته درخواست کردند.»

علی تحیری از اعضای گروه «صف» هم در این رابطه می‌گوید: «سازمان مجاهدین در این مورد پیشنهادی داده بود که این سازمان و تشکیلاتش حفاظت امام را همراه با شرایط خاصی [برعهده بگیرد] آن ها سلاح می‌خواستند و می‌گفتند که اسلحه‌های ما را هنگام دستگیری تقی شهرام و لو رفتن ما، از دست‌مان گرفتند و سلاح نداریم.»

این درحالی بود که اعضای سازمان منافقین در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی با حمله به اسلحه‌خانه‌ها، کلانتری‌ها و پادگان‌ها خود را مجهز کرده و مقدار زیادی سلاح ذخیره کرده بودند. بر اساس شواهد موجود، سرقت سلاح و مهمات به وسیله گروهی به نام «عملیات» و به مسئولیت دو نفر از اعضای ارشد سازمان به نام‌های فاضل مصلحتی و حمید جلال‌زاده صورت گرفته بود.

در همین رابطه، رضا کیوان‌نژاد یکی از اعضای سازمان مجاهدین اعتراف می‌کند: «با اوج‌گیری و حاد شدن کامل جریانات در روزهای پیروزی انقلاب، خط سرقت سلاح و مهمات به وسیله افراد سازمان پیاده شد. این خط عمدتا به وسیله مرکزیت که آن موقع تشکیل شده بود از مسعود رجوی، موسی خیابانی، علی زه‌کش، مهدی ابریشمچی و عباس داوری بود.»

بدین ترتیب عدم صداقت سازمان مجاهدین خلق(منافقین) مشخص شد و در نهایت این اقدامات مشکوک باعث شد تا اعضای کمیته استقبال و واحد انتظامات، بعد از بررسی‌ها و تفحص‌های فراوان به این نتیجه برسند که سازمان منافقین نمی‌تواند مسئولیت سنگینی چون تامین امنیت مراسم استقبال و حفاظت از امام خمینی را برعهده بگیرد.

سرانجام به گفته محسن رفیق دوست: «شورای انقلاب که آن روزها در مقر کمیته استقبال از امام مستقر شده بود، کمیته‌ای را به این منظور تشکیل داد تا در این زمینه تصمیم‌گیری شود. در نهایت کمیته مزبور قانع شد که حفاظت از امام را به مجاهدین خلق واگذار نکنند.» لذا این مسئولیت بر عهده گروه‌های مسلح اسلامی گذاشته شد.

اما اقدامات مشکوک سازمان منافقین، بعد از ورود امام به کشور نیز همچنان ادامه داشت. به گفته جواد مقصودی که در دوران اسکان امام خمینی در مدرسه رفاه، مسئولیت حراست آنجا را بر عهده داشت در خاطرات خود درباره تجهیز منافقین می‌گوید: «قرار بود اسلحه‌ها را [از بین مردم] جمع کنیم. مدرسه رفاه در آن زمان زیرزمین خیلی تودرتو و تاریکی داشت. وقتی که فشنگ و اسلحه می‌آوردند، انتهای آن زیرزمین می‌بردیم. گفتم ببرید آنجا مخفی کنید. بعد دیدیم مردم دائما اسلحه می‌آورند و به تدریج اسلحه‌ها را تحویل گرفتیم. در این میان شنیدیم که منافقین سر راه مدرسه رفاه قرار گرفتند و اسلحه‌ها را با عناوین مختلف از مردم می‌گیرند و مخفی می‌کردند.» این موضوع فقط در تهران رخ نمی‌داد بلکه در شهرهای دیگر نیز تکاپوی منافقین ادامه داشت. چنانکه آیت‌الله نورمفیدی نیز روایت می‌کند «اعضای منافقین در گرگان به فکر جمع‌آوری اسلحه بودند». به این ترتیب، سازمان منافقین با ذخیره سلاح و تجهیز نظامی خود قصد داشتند طی سال‌های بعد به مقابله با مردم ایران برخیزند.

فرزندان انقلاب در تیررس اسلحه فرزندان بازرگان

با پیروزی انقلاب اسلامی، تکاپوی منافقین برای نفوذ و ضربه زدن بیشتر شد؛ آن ها با تجهیز خود در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی یک برنامه‌ بلندمدت را کلید زدند و طی سال‌های بعد به طور کامل رودرروی مردم ایران قرار گرفتند. در این بین، منافقین یک حامی اصلی در داخل کشور داشتند؛ نهضت‌آزادی به دبیرکلی مهندس مهدی بازرگان که اقدامات مشکوک سازمان منافقین را در کمیته استقبال از امام خمینی دیده بودند ولی باز در تمام مواقع پشتیبان منافقین بود و از آن ها حمایت می‌کرد و آنها را همانند «فرزند» خود پرورش می دادند.

بنابر شواهد تاریخی به وضوح می توان دریافت که منافقین از لا به لای اندیشه‌ها و مبانی فکری نهضت‌آزادی متولد شدند. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در نخستین بیانیه خود در ۲۰ بهمن ۱۳۵۰ اعلام کرد: «هسته اولیه سازمان که هم‌اکنون برای اولین بار نام آن را فاش می‌کنیم در ۶ سال قبل و با شرکت برخی کادرهای سابق نهضت آزادی ایران؛ به شکل مخفی بنیاد یافت.»

طی سال‌های بعد، مهدی بازرگان هم منافقین را فرزندان نهضت‌آزادی خواند و بی‌پرده گفت: «مجاهدین خلق! شما فرزندان نهضت آزادی هستید، در سال ۱۳۴۴ که در زندان بودیم، به دنیا آمدید و راه خود را در پیش گرفتید. بدون آنکه از خانه فرار کرده یا اخراج شده باشید. مبانی فکری و تعلیمات اولیه شما را کتاب‌ها و بحث و تحلیل و تجربیاتی که از نهضت گرفتید، تشکیل می‌داد.»

حمایت بازرگان که به عنوان چهره ای متدین شناخته می‌شد، از سازمان منافقین، حتی بعد از گرایش آنها به مارکسیسم ادامه یافت. آنها نه تنها در جریان مراسم استقبال از امام خمینی کوشیدند به روش‌های مختلف به منافقین میدان بدهند، بلکه بعد از پیروزی انقلاب هم مشی حمایتی خود از منافقین را ادامه دادند.

حمایت بازرگان از مسعود رجوی، سرکرده سازمان منافقین در انتخابات مجلس اول شورای اسلامی نمونه بارز این ادعا است. بازرگان طی اطلاعیه‌ای که در ۱۶ اسفند ۱۳۵۹ صادر شد، عنوان کرده بود: «خواهران و برادران همشهری تهران و حومه، در این موقع که ملت شرافتمند و قهرمان عزیز برای دور دوم انتخابات به پای صندوق‌ها می‌روند برای تامین وحدت و حقوق گروه‌های اقلیت امیدواریم آقای مسعود رجوی که معرف جناح پرشوری از جوانان با ایمان می‌باشد نیز به مجلس راه یافته، موفق به همکاری صادقانه با گروه‌هایی با حسن‌نیت و در خدمت به خدا و خلق بشود.»

به فاصله سه ماه بعد از این اعلام حمایت، سازمان منافقین طی اعلامیه‌ای رسما اعلام کرد در مقابل نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران مبارزه مسلحانه خواهد کرد. از آن پس، سراسر دهه ۶۰ شاهد ترورهای سازمان منافقین بودیم. ترور شخصیت های بسیاری از فرزندان انقلاب مثل شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید باهنر، آیت‌الله مدنی، شهید هاشمی‌نژاد، آیت‌الله دستغیب و... که توسط «فرزندان نهضت‌آزادی» بود./مهر




انتهای متن/

دوشنبه, 16 بهمن 1396 ساعت 14:24

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید