موسسه راهبردی دیده بان، داعش؛ نامی اختصاری که برای گروه موسوم به «دولت اسلامی عراق و شام» بکار میرود. این نامگذاری به مذاق رهبران گروه خوش نیامد و در جغرافیایی که به تصرف درآوردهاند، استفاده از این لفظ جرم تلقی میشود بهگونهای که وقتی خبرنگار مجله «تابلو» در مصاحبه با «ابوروژ» از او میپرسد اهداف داعش چیست؟ پاسخ میشنود: «ابتدا باید بگویم که ما داعش نیستیم و این کلمه را یک اهانت میدانیم. چون این کلمه برای نخستین بار از سوی ایران ساخته شد.»
خاستگاه داعش
رسانهها، گروه تروریستی القاعده را پدرخوانده داعش میدانند؛ مسألهای که بیبیسی آن را به گردن رسانههای آلمانی میاندازد و مینویسد: «دولت اسلامی در عراق و شام در سال ۲۰۱۳ از ادغام دو گروه جبهة النصرة و دولت اسلامی در عراق بوجود آمد.»
دولت اسلامی در عراق را شماری از گروههای مسلح عراق در اکتبر ۲۰۰۶ تشکیل دادند و «ابوعمر البغدادی» را بهعنوان رهبر خود معرفی کردند. این گروه مسئولیت بسیاری از حملههای تروریستی از آن سال به بعد را بر عهده گرفت. ابوعمر البغدادی در سال ۲۰۱۰ کشته شد. به جای وی «ابوبکر البغدادی» رهبر گروه شد. فعالیت گروه در زمان ابوبکر گسترش یافت و از زمان جنگ داخلی در سوریه، عناصر «دولت اسلامی در عراق» در سوریه نیز فعال شدند. در سوریه از اواخر سال ۲۰۱۱ «جبهة النصرة لأهل الشام» تشکیل شد که شاخه «دولت اسلامی عراق» در سوریه به شمار میرفت. ابوبکر البغدادی در سال ۲۰۱۳ ادغام دولت اسلامی در عراق و جبهة النصرة را اعلام کرد که در نتیجه «داعش» بوجود آمد.
رسانههای آلمان مینویسند که داعش برآمده از دل گروه «توحید و جهاد» است که سال ۲۰۰۳ نهضت مقاومت در عراق آن را برای مقابله با تهاجم آمریکا علیه عراق پایه گذاشته بود.
جماعت توحید و جهاد در سال ۱۹۹۹ به رهبری «ابومصعب الزرقاوی» تأسیس شد و سال ۲۰۰۴ به شبکه القاعده پیوست و پس از آن به القاعده عراق معروف شد. این گروه که وارد جنگ با دولت عراق و نیروهای آمریکایی مستقر در عراق شده بود در سال ۲۰۰۶ با چندین گروه اسلامگرای دیگر ائتلاف کرده و «مجلس شورای مجاهدین» را تشکیل داد که یک قدرت مهم در استان انبار، وسیعترین استان عراق محسوب میشد. ۱۳ اکتبر همین سال مجلس شورا به همراه چند گروه شورشی دیگر دولت اسلامی عراق را تشکیل داد. «ابوایوب المصری» و ابوعمر البغدادی دو رهبر اصلی دولت اسلامی عراق بودند که در ۱۸ آوریل ۲۰۱۰ در عملیات ارتش آمریکا کشته شدند و ابوبکر بغدادی جایگزین آنها شد.
با آغاز جنگ داخلی در سوریه، نیروهای دولت اسلامی وارد این کشور شدند و در ۸ آوریل ۲۰۱۳ نام «دولت اسلامی عراق و شام» را بر خود نهادند. این گروه تروریستی به پیاده کردن قوانین سختگیرانه و ظالمانه در مناطق تحت کنترلش شهرت پیدا کرده است.
هرچند ریشه داعش به شبکه القاعده میرسد اما با «جبهۀ نصرت»، شاخه رسمی القاعده در سوریه وارد جنگ شده است و القاعده بارها نسبت داعش به خود را رد کرده است. شکاف بین القاعده و داعش به سال ۲۰۱۳ میلادی برمیگردد. الظواهری در این سال بعد از اینکه گروه داعش به بدرفتاری با شهروندان سوری و شورشیان رقیب متهم شد از این گروه خواست، فعالیتهای خود را روشن سازد.
این گروه پس از گسترش متصرفات خود در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ اعلام کرد از این پس نام آن «دولت اسلامی» است و یک خلافت جهانی را تشکیل داده و ابوبکر بغدادی رهبر گروه را نیز به عنوان خلیفه معرفی کرد.
بغدادی خود را پیرو «ابنتیمیه» میداند. ابنتیمیه پدر معنوی همه گروهای تکفیری است. او با مرجعیت عقل بکلی مخالف بوده مگر اینکه در راستای تأیید نقل و احادیث باشد. او هرگونه تعامل با کفار و مشرکین را حرام دانسته و برخی تفکرات مذهب تشیع را نیز مردود و آنها را کافر میخواند. گروههای سلفی جهادی برپایی حکومت دینی و اجرای شریعت اسلامی را وظیفه شرعی خود میدانند.
دولت اسلامی عراق و شام خود را یک جریان اسلامگرا میداند که قصد احیای حکومتداری به شیوه جامعه نبوی را دارد و به همین جهت دارای تشکیلاتی مبتنی بر ساختارهای زمان خلفای بعد از رسولالله(ص) است. در رأس این گروه امیری قرار دارد که دیگر مردمان با اعلام بیعت، زیر قدرت وی قرار گرفته، او را خلیفه میدانند که البته بر اساس بخشی از بیانیه این گروه تروریستی یکی از مهمترین شرطهای خلیفه این است که عرب، قریشی، هاشمی و سنی باشد. مسألهای که بهگفته روزنامه «القبس» کویت، مدتی قبل ظاهراً با صدمه دیدن خلیفه بلای جانشان شده؛ چرا که «العفری» نفر دوم داعش فردی ترکمان است و شرط عرب بودن را ندارد.
در سطوح بعد از خلیفه، عموم مسائل بصورت شورایی اداره میشود و سرحدّات تحت سیطره را منصوبانی که والی نام دارند اداره میکنند.
برخی تحلیلگران یورونیوز محدوده جغرافیایی خلافت را اینگونه تشریح میکنند: «گروه اسلامگرای افراطی داعش قلمرو خود را محدود به عراق نمیداند و علاوه بر سوریه، اردن و لبنان که بارها این کشورها را تهدید به حمله کرده، محدوده جغرافیایی «خلافت» خود را تا مدیترانه و حتی مصر و نزدیکی مرزهای ایران تعریف کرده است. میتوان گفت که داعش به دنبال خلافتی بدون مرز است و از مسلمانان جهان خواسته است با ابوبکر بغدادی بیعت کنند و به خلافت وی بپیوندند.»
البته این نوع نگاه به حکومتداری و طرح مسأله خلافت در نظر برخی از متفکران اهل سنت مورد نقد قرار گرفته از جمله اینکه اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان در بیانیه پنجم رمضان ۱۴۳۵ خود بلافاصله موضع مخالف خود را نسبت به خلافت مورد ادعا اعلام کرد و آن را فاقد مشروعیت، شروط و سازوکارهای خلافت دانست.
در بخشی از بیانیه اینگونه آمده است:
۱. خلافت راشده، تمام مسلمانان را صرف نظر از کمی یا زیادی آن زیر چتر خود گرد آورده بود و همهٔ مسلمانان از آنان راضی و خشنود بودند؛ اما خلافتی که اخیراً اعلام شده است (خلافت داعش) حتی یک هزارم مسلمانان و کشورهای اسلامی را هم زیر سلطهٔ خود ندارد. از کجا معلوم میشود کسانی هم که زیر سلطهٔ این تنظیم هستند آنان را قبول دارند و از حکومتش خشنودند؟
۲. انتخاب خلیفه پس از مشورت و رایزنی با اهل نظر و افراد سرشناس و مشارکت گسترده عامه مسلمانان از زن و مرد انجام میگیرد به همان شکل که در صحیح بخاری آمده است، میفرماید: «هر کس بدون مشورت مسلمانان با کسی بیعت کند نه بیعتش مورد قبول است و نه کسی که با او بیعت کرده است»؛ اما معلوم نیست چه کسی با این خلیفه مورد ادعا بیعت و چه کسی وی را انتخاب کرده است؟ در میان امت اسلامی چه جایگاهی دارند؟ آنچه معلوم است تعدادی از یاران و حامیان این شخص با وی بیعت کردهاند؛ این شخص میتواند در مسائل خاص امیر آنان باشد اما اینکه خود را خلیفه مسلمانان اعلام کند بسیار جای شگفتی است.
۳. انتخاب و چرخش قدرت در زمان خلفای راشدین در کمال آزادی و امنیت صورت میگرفت نه زیر سایه شمشیر، تهدید و ارعاب؛ اما خلافتی که در رسانهها اعلام میشود میخواهد با جنگ و فتنهانگیزی و در فضایی آکنده از ترس و وحشت و از روی اجبار خود را بر مردم تحمیل کند. امام مالک در مسأله بسیار کماهمیتتر مانند طلاق میفرمود: «طلاق کسی که مجبور شده است واقع نمیشود پس بیعت اجباری و از روی ترس باطل است.»
۴. رهاورد خلافت راشده وحدت و رحمت و نعمت برای مسلمانان بود نه جنگ داخلی میان مسلمانان و انتقام و اختلاف و عذاب.
۵. خلافت به شیوهٔ نبوت به دنبال معانی و مقاصد بلندی بود و هیچگاه بر شعار و بیانیه و القاب استوار نبود.
اما در مقابل، ابوروژ که خبرنگار مجله تابلو او را سخنگوی داعش خوانده، در پاسخ به سؤال «شما قصد دارید که دولت تشکیل دهید؟ الگوی شما چیست و دولت اسلامی عراق و شام به چه شکل قصد دارد که کشور را اداره کند؟» میگوید: «ما میخواهیم دولتی براساس شریعت اسلام تشکیل دهیم. وضع قانون، کار انسان نیست، بلکه کار خالق انسانها است. در شریعت اسلام همه قوانین موجود است. ما با تشکیل پارلمان مخالفیم. قانون ما قرآن است. ببینید در شهرهایی از شام که دولت اسلامی حکومت را در دست دارد و دادگاه شرعی دایر شده، جرم و جنایت چند درصد کاهش پیدا کرده و مردم بدون اینکه مغازهها را ببندند به مسجد میروند و ترس اینکه دزد به اموالشان دست ببرد ندارند.» البته این ادعاها به جهت عدم حضور ناظران بینالمللی و خبرنگاران در محدوده جغرافیایی حضور این گروه تروریستی محل شک و تردید است.
طبیعی است گروهی که مدعی تشکیل حکومت اسلامی است و از مسلمانان بیعت میستاند برای امورات مختلف خود احتیاج به منابع مالی دارد که در این زمینه ذکر دو نکته لازم است.
۱. روزنامه آلمانی «زوددویچه زایتونگ» چاپ مونیخ در گزارشی درباره تأمین منابع مالی این گروه نوشت: «منابع مالی همیشگی داعش دارای ماهیتی جنایتکارانه است؛ یعنی عناصر این گروه منابع مالی خود را از طریق مثلاً گروگانگیری، باجگیری، سرقت و قاچاق تأمین میکنند. گروه داعش قبل از تسلط بر شهر موصل، میلیونها دلار از این روش جمعآوری کرده بود. پس از حمله داعش به شهر موصل و اشغال آن گفته شد که این گروه 400 میلیون دلار از شعبه بانک مرکزی عراق در شهر موصل غارت کرده است اما برخی احتمال دادند که این رقم از 100 میلیون دلار فراتر نمیرود. با این حال، برخی کارشناسان معتقدند که گروه داعش حتی پیش از این نیز، ثروتمندترین سازمان تروریستی در جهان به شمار میآمد.»
۲. «انستیتو سیاست خاورنزدیک واشنگتن» (WINEP) در مقالهای به قلم «لوری پلوتکین بوگارت» درباره حمایت مالی عربستان از این گروه تروریستی، مینویسد: «بدون شک عربستان از حمله داعش به عراق و همچنین فعالیت مسلحانه گروههای تروریستی فعال در سوریه لذت میبرد.»
بوگارت در مقاله خود به حمایت مالی طرفهای خارجی از تروریستهای فعال در سوریه اشاره کرد و افزود: «طرفهای خارجی برای اطمینان یافتن از رسیدن کمکهای مالی به دست گروههای تروریستی فعال در سوریه از اهداکنندگان کمک در عربستان میخواهند تا کمکها را به کویت منتقل کند، زیرا کویت یکی از مطمئنترین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای رساندن چنین کمکهایی به گروههای تروریستی است.»
با توجه به نقش رسانهها در دنیای امروزی که در خدمت پیشبرد اهداف حکومتها و جریانات مختلف سیاسی و تروریستی است داعش نیز از این مهم بهره برده است.
گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام تفاوت عمدهای با جریانات سلف خود دارد. استفاده از تمام ظرفیتهای رسانهای از قبیل مجله، سایت خبری، فیسبوک، توئیتر و... نشانگر این مطلب است که داعش با استفاده از تکنیکهای روز رسانهای و شبکههای اجتماعی، دیگر اقدامات و باورهای خود را در اتاقهای نیمه تاریک همراه با پرچمی سیاه نشان نمیدهد بلکه معتقد به ایجاد یک عملیات روانی گسترده است. حجم بالای خشونت در کلیپهای منتشرشده و استفاده از روش مونولوگ موجب شده تا مخاطبان بینالمللی به علت ایجاد فضای مبهم، همواره از این گروه با وحشت یاد کنند و به جرأت میتوان گفت یکی از مهمترین علل پیشروی در عراق و سوریه نشان دادن حجم عظیمی از سربریدنها و قتل و غارتهاست؛ چرا که مخاطب در این حالت خود را طرف ازپیشباخته تصور کرده و اساساً مقاومتی در برابر قاتلان خونریز نمیکند.
بد نیست سری به موتور جستجوگر گوگل زده، مشاهده کنید که عبارات «سربریدن از سوی داعش»، «اتاق قرمز داعش» و... بیشترین سهم جستجوی کاربران اینترنتی را دارا بوده است.
از طرف دیگر بیشترین تعداد توئیتها به زبان عربی در روزهای 23، 24 و 28 آگوست اختصاص به داعش داشته که به ترتیب: «تهدید جلاد داعشی به قطع سرها» با 340‚30 توئیت، «هدف قرار دادن مواضع داعش در بیجی از سوی نیروهای امنیتی» با 852‚30 توئیت و «مرگ هکر داعش در رقه» با 983‚2 توئیت، است.
در بین کاربران انگلیسی زبان نیز در 25، 24 و 29 آگوست موضوعات: «تخریب معبد باستانی بالشامین در پالمیرا به وسیله داعش» با 297‚43 توئیت، «تخریب یک معبد به جامانده از قرن یک و صومعهای به جامانده از قرن 5 از سوی داعش» با 205‚48 و «استراتژی داعش برای تخریب اماکن باستانی» با 268‚41 توئیت بیشترین سهم این شبکه اجتماعی را به خود اختصاص داده است.
این موارد و موارد متعدد دیگر نشان میدهد که اتاق فکر داعش در سایه حاشیه امن هوشمندانه، برای خود بازدارندگی ایجاد کرده و از دیگر سو ظرفیت بالایی برای جذب سلفیهای علاقهمند به خونریزی دارد که به نظر میرسد در این شیوه موفق بوده است؛ چرا که حجم بالای بازنشر این کشتارها در رسانههای بینالمللی دقیقاً همان چیزی است که این گروه کوچک را قدرتمند نشان میدهد.
حجم تبلیغات رسانهای موجب شده تا در دیگر کشورها نیز سلفیها اقدام به ایجاد پایگاههای داعش کرده و خواهان گسترش سرحدات حکومت اسلامی شوند.
جذابیتهای داعش
طبیعی است حجم بالای قتل و خونریزی از سوی عدهای، بیشتر از آنکه جذابیت داشته باشد باید برای مخاطبان بازدارندگی ایجاد کند، اما سؤال اینجاست که حجم پیوستن افراد مسلمان و غیر مسلمان به این گروه تروریست اسلامگرا چه علتی دارد؟
برای تشریح این مسأله باید تفکیکی میان مسلمانان و غیر مسلمانان انجام داد. مؤلفههایی که از نظر تحلیلگران منجر به جذب یک مرد مسلمان با گرایش سلفی میشود اینگونه است:
۱. احیای خلافت: سالهای طولانی است که بیشتر کشورهای مسلمان از شیوه حکومتداری نبوی فاصله گرفته و حتی به ساختارهای روز بینالمللی هم توجهی نمیکنند و حاکمان از جایگاه یک خلیفه مسئول به یک سلطان دیکتاتور تبدیل شدند و به جهت ایجاد فضای بسته، سطحی از نارضایتیهای خاموش ایجاد شده که در برخی موارد صورت علنی به خود گرفته است. حال این جوان مسلمان با دیدن یک مدینه فاضلهای که مبنایش بیعت در چارچوب سنت نبوی است که در رأس آن خلیفه پاسخگوست، علاقهمند به پیوستن میشود.
۲. ظلمستیزی: سالهای طولانی است که اکثریت قاطع دولتهای مسلمان در برابر جنایتهای استکبار جهانی سکوت پیشه کردند و در این مدت یک سرخوردگی عمیق بوجود آمده است. این مسأله موجب شده تا هر فرد یا گروهی که به سراغ مقاومت در برابر ظلم برود به سرعت تبدیل به الگو شده و موج گرایش به آن سو زیاد گردد. داعش نیز با اصرار بر جهاد علیه ظلم توانسته این پتانسیل را با ایجاد یک جریان بدلی بوجود آورد.
۳. خواستههای جنسی: یکی دیگر از مسائلی که میتواند پتانسیل جذب ایجاد کند، خواسته جنسی است. یکی از اعتقادات اهل سنت حرام بودن عقد موقت است و همین مسأله موجب شده تا عده زیادی از جوانان اهلسنت توانایی جنسی خود را محدود به ازدواج کرده و در دوران جوانی با مسأله فشار جنسی دست و پنجه نرم کنند. حال تصور کنید گروهی پیدا شده که هم حکم خلفای سهگانه را نقض نکرده و هم به عملی که از آن به «جهاد نکاح» تعبیر میشود، وجه شرعی و جهادی بدهد، میتواند بخشی از جوانان مسلمان را به سمت و سوی خود بکشاند.
۴. ارضای میل خشونت: با توجه به اینکه در مرام سلفی، عقل جایگاهی ندارد و نقل، تنها دریچه حیات دینی است، مسأله جهاد یک مسأله حیاتی است البته نه برای اصلاح جوامع و انسانها بلکه بیشتر برای ارضای میل خشونت. طبیعی است نشان دادن گروهی که در اعمال خشونت هیچ محدودیتی ندارند میتواند برای برخی سلفیها شوق ایجاد کند.
عوامل جذب غیر مسلمانان
گفتنی است در ابتدا یک تفکیک میان اهالی حومه شهرهای غربی و ساکنان متوسط این جامعه باید صورت داد. جوان حومهنشینی را در نظر بگیرید که ظلم حاکمان را لمس کرده و محرومیتهای عدیده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد و این احساس ظلم تقریباً بخشی از زندگیاش شده است. بنظر میرسد در این فضا هم برای تخلیه این احساس ظلم بر سر بانیان آن و هم برای تجربه یک زندگی در سایه عدالت و مساوات جذب داعش میشود از همین رو «علی صدرزاده» کارشناس غرب آسیا در گفتگو با یورونیوز معتقد است این موضوع خیلی ارتباطی به داعش ندارد بلکه مرتبط با فضای روانی و اجتماعی این جوانان است.
در طرف مقابل، ما با حجم جذب جوانان غربیای به داعش مواجه هستیم که از طبقه متوسط جامعه هستند و در تشریح چرایی این مسأله یادداشت «تیموتی فیلیپس» و «نیر آیسیکوویتس» در گلوبال پست به ما کمک میکند: «تحلیلگران و سیاستگذاران در تلاشند تا دریابند این گروه چگونه میتواند شمار زیادی از جوانان را به ویژه از غرب اروپا به خود جذب کند. براساس اطلاعات ارائهشده در کتاب «داعش: کشور وحشت» نوشته «استرن و برگر»، شمار زیادی از جنگجویان خارجی اروپایی که به داعش ملحق میشوند، در میان افراد رده بالای این گروه هستند.
بسیاری از جوانانی که به داعش میپیوندند، از خانوادههایی از قشر متوسط جامعه هستند و چشمانداز زندگی آنها عالی بوده است. اگر این مردان جوان و به صورت فزاینده زنان جوان، تا این اندازه خود را مشتاق به پیوستن به جنبشی میبینند که در نهایت احتمالاً منجر به مرگ آنها خواهد شد، میبایست دلیل و برهانی مهمتر از مشکلات اقتصادی یا شرایط خوب اجتماعی وجود داشته باشد. برای نمونه میتوان به «ناصر موتانا» مرد جوانی از ویلز اشاره کرد که برای پیوستن به داعش، چهار پیشنهاد برای تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاههای انگلیس را رد کرد.
آنچه که داعش و قاتلان خشونتگرای آن به جوانان غربی پیشنهاد میکنند، همان چیزی است که دموکراسیهای لیبرال غربی با تأکید بر شناخت فردی و راحتی مالی، توانایی ارائه آن را ندارند: فرصتِ بخشی از یک ایدئولوژی بودن که بتواند به زندگی یک فرد معنا دهد.»
همین تصورات، تفکرات و تلاش برای رسیدن به مفهومی بزرگتر از زندگی است که قلب جوانان اروپایی را برای پیوستن به داعش به صدا در میآورد؛ اینها تفکراتی هستند که جوانان اروپایی با اشتیاق خود را برای آنها فدا میکنند. اگر دموکراسیهای غربی واقعاً در تلاش هستند از جذب شدن جوانان به سمت داعش جلوگیری کنند، میبایست در تفکرات ارتدکسی صلح اقتصادی و عقاید سکولار در مورد اینکه راحتی فیزیکی و فرصتهای اقتصادی راهحلی برای همه نارضایتیهای اجتماعی هستند، تجدید نظر کنند.
در نهایت بنظر میرسد داعش که حالا دیگر ناشناخته نیست بسیار هوشمندانهتر از شبکههای سلف خود عمل کرده و بر اساس برنامهریزی دقیق موفق به ایجاد یک جبهه بدلی علیه ظلم در عرصه بینالملل و در داخل با استراتژی مقاومت مبتنی بر ما میتوانیم و تأکید برعدالت در همه سطوح در سایه غفلت جریانهای اصلی مقاومت در جهان شده است و دیگر اقدامات خود را محدود به عملیاتهای انتحاری سازمانی نمیکند و قصد ایجاد یک حکومت اسلامی را دارد که البته در این مسیر عجولانه هم عمل نمیکند و در ماههای گذشته نشان داده که سیاست تثبیت متصرفات و پیشروی در وقت مقتضی را پیشه خود کرده است.
موسسه راهبردی دیده بان، نشریه اشارت