موسسه راهبردی دیده دبان،در سال ۱۳۴۴ سعيد محسن، محمد حنيف نژاد و اصغر بديع زادگان که در جلسات نهضت آزادي، همديگر را يافته بردند به علت اينکه از حرکتهاي مسالتآمبز نهضت آزادي ارضاء نمي شدند، تصميم به سازماندهي تشکلي را گرفتند. اين فکر براي چند سال در مرحله مطالعه، تحقيق، جذب نيرو باقي ماند و پس از آن در ابتدا با نام سازمان آزاديبخش ايران وسپس به نام مجاهدين خلق ايران مشهور کشت.
تفکر مذهبي بنيانگذاران اين سازمان برگرفته از خانواده هاي سنتي مذهبی اسلامي بو د که در جلسات نهضت آزادي، بيان شده بود که تلفيق آن با مطالعات شخصي آنان طي يکي دو سال اوليه سازماندهي تشکيلات، باعث رسوخ تفکرات التقاطي در مباني عقيدتي آنان گرديد.
اين التقاط در سالهاي اوليه، بروز و ظهور ملموس نداشت و همين امر سبب شد تا نيروهاي مذهبي اهل مبارزه، جذب آنان شوند و در ثاني از حمايت روحانيوني که در متن مبارزات بودند بهره گرفته و ازکمک مالي و امکاناتي، مبارزين مذهبي و بازاريان برخوردار شوند.
سيد علي اندرزگو يکي ازکساني بود که اين هر سه را با هم داشت يعني هم در جذب نيرو براي سازمان، فعال بود، هم امکانات مالي و تسليحاتي براي آنان فراهم مي کرد و هم به حمايت آنان برخاسته بود. آثار انحرافات فکري در سازمان مجاهدين خلق در سالهاي 1349 و 1350 مقداري ملموس تر شد، تکيه بر فقر در مبارزه و تحليلهاي طبقاتي، در بحثها جایي بازکرد که پرداختن به زير بناهاي اقتصادي در تک نگاريهاي محلات جنوبي شهر توسط اعضاء براي جذب نيروهاي مستعد، يکي از نمونه هاي آن است
. شهيد اندرزگو که داراي شامه اي قوي و تفکري با بنيانهاي اصيل ديني بود در همين سالها به انحراف عقيدتي سازمان پي برد. با نگاهي بر اعترافات سيد مجيد فياض در سال ۵۱ که به مقايسه دو تفکرTتفکر سعيد صفار اول و شيخ عباس تهرانی نشسته وبطور صريح و ملموس به تفاوت تبليغات مبارزاتي اشاره کرده است اين مطلب معمولی تر ميگردد. تمام هّم سعيد براي جذب نيرو، تکيه بر فقر و وضعيت معيبشي زندگي کارکري و...است و تمام همت شيخ عباس درراستاي اينکه، چرا به احکام دين و قرآن عمل نمي شود و...
با علني شدن مواضع التقاطي و مارکسیسي سازمان در سال ۱۳۵۴ و به قتل رساندن مجيد شريف واقفي و ترور صمديه لباف يکي
از افرادي که براي حذف فيزيکي در دستورکار قرارگرفت شيخ عباس تهراني( شهید اندرزگو) بود. چراکه نقدي بر بيانيه تغيير مواضع ايدئولوژي نوشت وکمک هاي مالي را قطع کرد.اين مسئله بودکه فشارهاي ساواک را برشانه هاي مقاوم و مردانه شهید اندرزگو بيشترکرد. البته در اين زمان هم با عنايت به اينکه نيروهاي مذهبي در سازمان باقي مانده بودند، سيد علي براي تقويت آن گروه خاص، تلاش مي کرد و به جذب نيرو براي آنان مي پرداخت وکمک هاي مالي و تسليحاتي را محدود به آنان کرده بود.