به گزارش دیده بان، عضو جداشده از منافقین اذعان می کند:
در ماه ژوئیۀ سال گذشته (2015) اینجانب (مقیم فرانسه) و آقای مصطفی محمدی (مقیم کانادا) که دخترانمان توسط فرقۀ رجوی در حالیکه در زیر سن قانونی قرار داشتند (17 و 16 ساله) از فرانسه و کانادا توسط سردمداران فرقۀ رجوی ربوده و به عراق برده شده بودند؛ با کسب اجازه از پلیس فرانسه به شهر اورسوراواز در حومۀ پاریس مقر اقامت مریم رجوی و دیگر سردمداران فرقۀ رجوی با اطلاع و حضور ژاندارمری محل رفتیم و با در دست داشتن عکسهای فرزندانمان و شرح ربوده شدن و قطع ارتباط آنها با دنیای بیرون از جمله با خانواده هایشان به شهرداری آن شهر مراجعه کرده و خواستار فشار به مریم رجوی برای آزادی ارتباط بیرونی فرزندانمان شدیم که خانم شهردار و معاونش به گرمی از ما استقبال کرده و از این قضیه به شدت متأثر شدند و ما را به سالن جلسات شهرداری راهنمایی کرده و تلفنی از سران فرقه مقیم مقر مریم رجوی در آن شهر خواستند که در محل شهرداری حضور یافته و با ما با حضور مقامات شهرداری در مورد سرنوشت فرزندانمان گفتگو کنند ولی سران فرقه نه تنها از حضور در شهرداری خودداری کردند بلکه خطاب به خانم شهردار از پشت تلفن شروع به فحاشی به ما کردند که شهردار اورسوراواز از این برخورد آنان به شدت ناراحت شده و به ما گفت: ما اصلا نمی خواهیم اینها در شهرمان باشند اینها دموکراسی ادعایی شان همین است که می بینید و آنها همیشه تلاش می کنند ما را بخرند و در خدمت منافع و خواسته های خودشان در بیاورند ولی ما رد کرده و از آنها بیزار هستیم.
در پی این دیدار ما روزهای آینده نیز چندین بار به شهر اورسوراواز با اطلاع دادن قبلی به ژاندارمری محل؛ رفته و خواسته مان مبنی بر آزادی ارتباط فرزندانمان را با شهرداری و ژاندارمری آنجا مطرح کردیم.
در یکی از این ترددهایمان از آنجا که فرقۀ رجوی از این فعالیت و افشاگری ما در شهر محل اقامت مریم رجوی بویژه آکسیون ما جلوی شهرداری آنجا با حمل و نشان دادن عکسهای دخترانمان و مطلع شدن اهالی از این کار ضد انسانی فرقه سوخته و عصبانی شده بودند زیرا فریبکاریها و تبلیغات یاوۀ سالیان خودشان بویژه برای همسایگان خود و مردم این شهرک مبنی بر آزادیخواهی!! و«مقاومت» و «مبارزه»! برای دموکراسی! را برباد رفته می دیدند، روز 13 ژوئیه سال گذشته در جادۀ اورسوراواز موقع برگشتن ما به پاریس به تعقیب ما پرداختند و وقتی ما در بیابان زیر یک تابلوی اورسوراواز عکس می گرفتیم ازیک خودروی مدل فورد به شمارۀ پلاکCN383933 پیاده شده و به ما حمله ور شدند.
آنها پلاکارد شامل عکس دخترم و نوشتۀ فرانسوی در مورد او را از دستم گرفته و مرا در جاده خوابانده و با کشیدن دستها و پاهایم و گرفتن و فشار دادن گردنم قصد انداختن من به ماشین خودشان و ربودن و کشتن مرا در اجرای فرمان رهبرشان مسعود رجوی مبنی بر قتل همۀ جدا شدگان سازمان را داشتند که با توقف ماشینهای عبوری و حضور مردم در محل در اجرای این نقشه شان ناکام ماندند.