به گزارش دیده بان صمد نظری از مسئولین نظامی منافقین در سالهای جنگ، در کتاب خود به نام رد پای اهریمن، شرح مفصلی از چگونگی آموزش عملیاتهای تروریستی در خاک عراق برای اعزام به داخل ایران و همچنین اهداف سران گروهک منافقین از این اقدام دارد.
ایشان در کتاب خود همچنین چندین نمونه از این گونه عملیاتهای تروریستی را شرح داده که برای نمونه مواردی از آن در ذیل بیان میشود: در اردوگاههای منافقین در عراق پس از شناسایی تعدادی از عناصر منافق برای عملیات تروریستی در داخل کشور، «ابتدا مسئول آموزش جنگ چریک شهری و فرمانده پایگاه توضیحاتی پیرامون اهداف این پایگاه و هدف از آموزش نفرات میداد. سپس پیرامون حساسیت کار و ضوابط پایگاه صحبت کرده و بعد از آن مدت آموزش و موضوعات آن و همچنین مربیان آموزشی را معرفی میکرد که شامل 8 مربی و کمکمربی میشدند. آموزشهایی که در این مدت 3 ماه میبایست گذرانده شود، عبارت بود از:
آموزش تئوری جنگ چریک شهری که شامل مطالعه و تشریح عملکرد سال 61 رجوی میشد؛
آموزش اسلحهشناسی و کار با آنها شامل: انواع سلاحهای سبک کمری، مسلسل، مواد انفجاری و سلاحهای سنگین (فردی به نام کیومرث با یک کمک مربی دیگر مسئول این آموزش ها بودند)؛
آموزش رانندگی سبک و سنگین و پشتیبانی (در زمینه پشتیبانی تیمهای عملیاتی فردی به نام صمد مسئول آموزش بود)؛
آموزش طراحی و انجام عملیات ترور و انفجار توسط دو نفر از مربیان با سابقه سازمان (افشین ابراهیمی فخار و سعید)؛
جعلیات: که شامل چگونگی تهیه مدارک فردی، جعل مهر و پلاک خودرو و ... بود. این آموزشها را نیز کیومرث میداد.
آموزشهای علمی و تیراندازی این دوران غالباً یا اطراف پایگاه جلیلی در منطقه کهریزه عراق یا در میدان تیر افسران عراق در کرکوک که از طرف این کشور در اختیار سازمان قرار گرفته بود، انجام می شد. در پایان دوره آموزشی دانشکده، هر فردی میبایست یک دوره کوتاه شهرشناسی با مسئول آموزش مربوطه بگذراند.
برای پایان این دورهها، برنامههای مفصلی در نظر گرفته میشد. به این صورت که افراد برای عملیات به شهر سلیمانیه برده میشدند. در آنجا برای هر فرد به همراه فرماندهاش با تمام تجهیزات فردی و با پوششهای مختلف حمل، سوژهای در نظر میگرفتند و فرد آموزشگیرنده میبایست طبق طرحهای از قبلتوجیهشده، عملیات را بهصورت فرضی و بدون استفاده از سلاح انجام میداد. تجهیزات شامل دو سلاح کمری و یک یا دو نارنجک که با کمربند طبی به کمرش بسته میشد و همچنین سلاحهای اضافی مثل یوزی و کلاش بود. در سلیمانیه هم علاوه بر آموزشهای نظامی، در زمینه رانندگی نیز آموزش داده شده و به طور عملی نیز تمرین میشد. محل آن غالباً مسیر جاده کرکوک – سلیمانیه – ماوت بود که با کامیونهای بنز و ولوو انجام میشد.
در نیمه های پاییز 64 نفرات آموزش دیده به پایگاههایی در کرکوک منتقل شدند و تا نیمه زمستان همان سال در آنجا مستقر بودند.
تعدادی از نفرات جهت انجام عملیات به داخل کشور اعزام شدند. از نفرات عملیاتی این دوره حمید رضا ناظمی (مرتضی) و احمد نورنوری (مسیح)، بودند که قبل از ورود به شهر مهاباد در درگیری کشته شدند. واحدها و تیمهای دیگر هم دورهمان که به داخل اعزام شدند، عبارت بودند از: تیم مسعود قیمی (فرزاد) که در شهر سنندج درگیر و اعضای آن دستگیر شدند. واحد شیدالله ابوالقاسمی (عباس) بود که در رشت پس از دو عملیات اعضای آن دستگیر شدند. تیم زوجی محمد رضا و مینا محمدی (همسرش) که بعد از یک عملیات در تهران دستگیر شدند و تعداد زیادی از تیمهای دیگر که اعضای آن تماماً قبل یا بعد از عملیات درگیر یا دستگیر میشدند.
در جمعبندی این دوره در مورد اعزام نیرو که اکثر تیم ها از منطقه ی کردستان وارد ایران می شدند، سازمان به این نتیجه رسیده بود که تیمها جهت شناخت مسیرها، جادهها و موقعیت جغرافیایی شهرهای کردستان مدتی قبل از اعزام به همراه واحدهای پیشمرگه کردستان به منطقه ی کردستان ایران فرستاده شوند تا آشنایی های لازم را پیدا کنند.»
منبع:هابیلیان