به گزارش موسسه راهبردی دیده بان رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در فرمایشات روز گذشته با تشریح واقعیت ماجرای انتشار کاریکاتور توهین آمیز به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: «دفاع دولت فرانسه از وحشیگری فرهنگی روی دیگر سکه دفاع از منافقین و صدام است.» این جمله گهربار رهبر انقلاب حاوی نکات بسیار مهمی است که در فهم حقیقت پشت پرده توهین دولت فرانسه به مقدسات اسلامی بسیار راهگشاست و بیانگر این مطلب مهم میباشد که دولت فرانسه که جزو اولین حامیان گروهک تروریستی منافقین بوده و در طی 42 سال گذشته از هیچ کمک و حمایتی از این سازمان تروریستی دریغ نورزیده امروز نیز با حمایت علنی از توهین به نبی مکرم اسلام به تعبیر رهبر معظم انقلاب خوی وحشی گری فرهنگی خود را که در ادامه سیاست دشمنی با ملت ایران است به اثبات می رساند. اما تاریخ و اسناد بهترین گواه برای اثبات حمایت های فرانسه از دشمنان قسم خورده ملت ایران است. مردم ایران پس از انقلاب اسلامی تا به امروز نه تنها خاطره خوشی از دولت های فرانسه ندارند، بلكه صدمات زیادی نیز از اقدامات فرانسوی ها در حمایت های بی حد وحصر از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، پناه دادن به گروهك تروریستی منافقین، كارشكنی در توافقنامه هسته ای و چندین پرونده دیگر دیدهاند؛ لذا در ادامه به تعامل خوب پاریس با منافقین خواهیم پرداخت.
در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق (منافقین) همه توان خود را به كار گرفته بود تا بتواند اوضاع كشور را آشفته كند و با تشنجآفرینی بتواند به مطامع خود دست پیدا كند و برای این تنشآفرینی هم از سوی بسیاری از كشورهای غربی حمایت میشد. با شروع اقدامات تروریستی منافقین كه از 30 خرداد ماه 1360 به دستور مسعود رجوی سركرده این گروهك آغاز شد و شرایط جدیدی را در مقابل این گروهک قرار داد، سركرده منافقین به این نتیجه رسید كه باید از كشور فرار و ایران را ترك كند و كانون اصلی تحركات ضد ایرانی را از كشورهای دیگر هدایت كند.
مسعود رجوی در همین راستا به همراه ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهور معزول ایران از طریق مرز هوایی به كشور فرانسه گریخت و برای چند سال در آنجا سكونت كرد؛ از همین رو میتوان گفت، اولین كشور غربی كه در حمایت از ضدانقلاب و این سازمان تروریستی نقشآفرینی كرد، 'فرانسه' بود؛ فرانسه به عنوان یكی از داعیهداران حقوق بشر اصلیترین حمایتها را از ضدانسانیترین جنایتها علیه مردم ایران داشت كه بازخوانی آن ابعاد دیگری از حامیان تروریسم در جهان را نشان میدهد.
فرار با خلبان شاه
در 20 خرداد ماه سال 1360 حكم امام خمینی (ره) مبنی بر عزل بنی صدر از فرماندهی كل قوا صادر شد و به دنبال آن بنی صدر كه در خانه های تیمی منافقین مخفی شده بود، در روز 7 مرداد 1360 با تغییر چهره، آرایش و لباس زنانه به همراه مسعود رجوی و به صورت مخفیانه (با خلبان مخصوص محمد رضا پهلوی شاه مخلوع و فراری) ایران را به مقصد پاریس ترك كرد؛ اتفاقی كه تاثیر ماندگاری بر تغییر رفتار علنی سازمان منافقین و شرایط سیاسی - امنیتی كشور گذاشت.
ارتباط بنی صدر با سركرده های منافقین از قبل برقرار شده بود و این گروهك نیز در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن به شدت از بنی صدر حمایت می كردند؛ با رییس جمهور شدن بنی صدر، ارتباط وی با مسعود رجوی سركرده گروهك منافقین و شماری از اعضای آن نیز گسترده تر شد و بنی صدر عملا پلی شد برای نفوذ اعضای این گروهك به بدنه دولت و نهادها تا حدی كه عناصر منافقین در نهایت توانستند دفتر رئیس جمهور در آن دوران را در اختیار خود بگیرند.
پس از فرار رجوی و بنی صدر به فرانسه، آنها با شماری دیگر از عناصر ضدانقلاب گروه موسوم به 'شورای ملی مقاومت' را تشكیل دادند، اما همكاری این دو نفر در فرانسه کمتر از دو سال دوام داشت
ازدواجهای مسعود
با فرار رجوی و بنی صدر به فرانسه، طولی نكشید كه در پاسخ به همکاری و مساعدت های بی دریغ مسعود رجوی سركرده منافقین به بنی صدر، وی دختر 18 ساله خود به نام فیروزه را كه نزدیك به 15 سال با رجوی فاصله سنی دشت به او هدیه كرد و آن دو باهم ازدواج كردند؛ رجوی حدود یك سال قبل از آن اشرف ربیعی همسر خود را كه در یكی از خانه های تیمی منافقین حضور داشت، از دست داده بود.
زندگی مسعود رجوی با فیروزه بنی صدر 2 سال بیشتر طول نكشید؛ فیروزه در مصاحبه ای درباره علت طلاق از رجوی می گوید، روابط نامشروع مسعود با رئیس دفترش مریم عضدانلو (همسر مهدی ابریشمچی) و تعدادی از دختران دیگر مرا وادار به گرفتن تصمیم طلاق كرد.
در سال 1364 بود كه به یكباره اعلام شد، مریم قجر عضدانلو به مقام هم ردیفی مسئول اول سازمان (مسعود رجوی) ارتقاء پیدا كرده، از همسر خود یعنی مهدی ابریشمچی جدا شده و به فاصله چند روز با مسعود رجوی ازدواج كرده است؛در واقع از منظر شرع مقدس اسلام مریم رجوی بدون رعایت دوره شرعی عده به عقد مسعود رجوی در می آید. سركرده منافقین این اقدام را 'انقلاب نوین ایدئولوژیك مجاهدین!' نامید.
هرچند روابط پنهانی مریم عضدانلو (زمانی كه همسر مهدی ابریشمچی بود) با مسعود رجوی كه پیش از آن به عنوان رئیس دفتر رجوی در پاریس فعالیت می كرد، تا حدی افشا شده بود، اما كمتر كسی تصور می كرد كه سركرده منافقین به چنین اقدامی دست بزند؛ این اتفاق شروعی بود برای اینکه هرگاه رجوی در بحران گیر می كرد، مرحله دیگری از این بهاصطلاح انقلاب را اجرا كند.
رجوی در مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیكاش همه نیروهای منتقد و زاویه دار با خود را كه او آنها را نیروهای مسئله دار می نامید، خلع رده كرد و مسئولیت ها را به دختران و زنان سپرد.
ازدواج و متعاقبا بزرگنمایی نقش رهبری مسعود در گروهک تروریستی منافقین شروع یك تغییر گروهک به سمت یك فرقه 'كیش شخصیتی' نیز بود. تغییرات اولیه در منافقین شامل افزایش مطالعات اجباری، ترتیبات زندگی جمعی جبری و اعمال كنترل بر اعضای گروهک در تبعید در سراسر اروپا می شد؛ هدف ثانویه حذف اعضایی بود كه كمتر متعهد بودند.
حمایتهای فرانسه از منافقین
همكاریهای فرانسه و منافقین فقط محدود به پناهندگی به مسعود رجوی نبوده و نیست؛ مقامات الیزه از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری توسط منافقین اطلاع داشتند؛ سركرده منافقین در دیدار با سران رژیم بعث صدام در دهه 60 میگوید: 'همانگونه كه اطلاع دارید من در سالهای 1981 تا 1986 در پاریس بودم؛ در آن سالها به ما تروریست نمیگفتند؛ هرچند كه كاخ سفید و كاخ الیزه از اقدام ما (در انفجار حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری) اطلاع داشتند؛ با كاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، (آنها) میدانستند كه چه كسی حزب جمهوری (اسلامی) را در ایران منفجر كرد و چه كسی و چرا عملیات علیه رئیسجمهور و علیه رئیسالوزرا (ایران) را انجام داد؛ آنها میدانستند و خوب هم میدانستند، ولی صفت تروریست به ما نزدند.
جواد منصوری معاون كنسولی وقت وزارت امور خارجه در همین رابطه میگوید: 'قبل از خبرگزاری ایران یا هر مقام و دستگاه ایرانی، خبرگزاری فرانسه اخبار انفجارهای (حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری) را منتشر كرد؛ این مسئله برای بررسی تاریخی بسیار اهمیت دارد و نشان میدهد كه دست فرانسه در وقایع این دوران در كار بوده است.
با توجه به اینكه فرانسه از اولین كشورهای حامی اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق در ایران بود، باعث شد تا روابط تهران - پاریس تیرهتر شود و هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در جلسه 4 اسفند 60 حمایتهای فرانسه از منافقین را محكوم كند. او می گوید: این جنایتكارها امروز در فرانسه جمع شدهاند و مشتركا توطئه میریزند... آمریكا هم بوده و مراكزی را در تهران شناسایی كردیم كه در همین رابطه پول از آمریكا گرفتند و در همین راه پول خرج كردند كه بهظاهر كمونیست هم نیستند، اما ما مسئولیت مشترك برای همه این جنایتكارها قائلیم و خصوصا امروز فرانسه مركز تجمع این جنایتكارها شده؛ بختیار، بنیصدر، رجوی، اویسی، ازهاری و عبور و مرور رضا پهلوی و امثال اینها كه ما میدانیم اینها همه آنجا هستند و این فرانسه است كه اینها را با هم متحد كرده و (مقامات) فرانسه باید در آینده تاریخ جوابگوی ملت ما باشد و ما از فرانسه به این آسانی نخواهیم گذشت؛ اگر هم ما بگذریم مردم ما و این محرومانی كه جسدهای قطعهقطعه شده بچههایشان را از بیمارستان تحویل گرفتند و به گورستان بردند از فرانسه نمیگذرند، البته فرانسه بدون آمریكا كار نمیكند»
با تغییر دولت فرانسه در سال 1364، 'ژاك شیراك' حمله تندی به حضور پناهندگان ایرانی به ویژه منافقین در پاریس كرد و هیأتی از مجلس فرانسه به ایران آمد و بابت رفتارهای گذشته مقامات پاریس در حمایت از فرقه رجوی عذرخواهی كرد؛ بر این اساس خبرهای امیدواركنندهای برای مقابله فرانسه با منافقین به مردم ایران میرسید؛ در این زمینه رفت و آمدها میان هیأتهای ایرانی و فرانسوی ادامه داشت، اما باز هم عزم جدی برای همكاری پاریس با ایران مشاهده نشد.
در همین رابطه حجت الاسلام ریشهری وزیر اطلاعات وقت ایران در خاطرات خود میگوید: «هیئت ایرانی پس از ورود به فرانسه، مسائل دیگر را به صورت كمرنگتری مطرح كرد و بیش از هر چیز روی تحویل یا اخراج ضدانقلاب (از این كشور) اصرار كرد؛ جالب اینجاست در آن زمان در هر جا نامی از ضدانقلاب برده میشد، ذهن فرانسویها متوجه منافقین می شد! از نظر هیئت (ایرانی)، تحویل رجوی به مثابه اولین گام عملی در جهت عادی شدن روابط (میان تهران - پاریس) بود؛ ولی فرانسویها با این بهانه كه در صورت تحویل رجوی (به ایران) آبروی ما در سطح جهان میرود، از این امر سر باز زدند و گفتند كه میتوانیم آنها را محدود یا اخراج كنیم»
جنگ سفارتخانهها
منافقین كه برای ماندن در پاریس دست به هر اقدامی میزدند، در زمینه جاسوسی نیز همكاری اطلاعاتی با سرویس امنیتی فرانسه داشتند، بطوری كه در بحران موسوم به 'جنگ سفارتخانهها' در تیر ماه 1366 و اتهام علیه وحید گرجی (دیپلمات سفارت ایران) روزنامه لیبراسیون فاش كرد: 'اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به بهای جاسوسی برای دولت فرانسه در این كشور باقی ماندهاند و اتهام دولت علیه وحید گرجی دیپلمات ایرانی مقیم پاریس توسط این سازمان و با همكاری صاحبان صنایع نظامی فرانسه و برخی سیاستمداران این كشور به وی وارد شده است»
تجمع منافقین در پاریس، آن هم در حساسترین دوران تاریخی و در خلال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران زمینهای برای شروع همكاری مزدوران رجوی با صدام بود؛ فرانسه كه خود از حامیان همهجانبه رژیم بعث صدام در دوران جنگ تحمیلی بود، بسترهای مناسبی را نیز برای تسهیل روابط منافقین و صدام فراهم كرد.
در همین زمینه مسعود رجوی در دیدار با سپهبد 'طاهر جلیل حبوش' از روسای سازمان اطلاعات رژیم عراق به دو سال ارتباط با رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم بعث عراق در پاریس اشاره كرده و از آن دیدارها احساس خرسندی میكند.
از دیگر خدمتهای پاریس به منافقین، رفت وآمدهای سران اطلاعاتی رژیم بعث صدام و دیدارهای آنها با مسعود رجوی بود كه منجر به امضای توافقنامه بین منافقین و بعثیها شد، بطوری كه رجوی در این باره میگوید: 'به یاد میآورم كه در سال 1982 وقتی طارق عزیز به خانه ما در پاریس آمد با یكدیگر قرارداد صلح امضا كردیم و من جلوی خبرنگاران گفتم... (امام) خمینی شكست میخورد و این مقاومت (منافقین) ، مردم و عراق هستند كه پیروزمندانه از این جنگ خارج خواهند شد»
امضای توافقنامه و بیانیه مشترك بین رجوی و 'طارق عزیز' معاون وقت نخست وزیر عراق در فرانسه موجبات رفتن جلادان دهه شصت یا همان منافقین به عراق را فراهم كرد و پاریس بر اثر فشار افكار عمومی در حمایت از تروریستها، مجبور به انتقال منافقین به بغداد شد؛ هرچند كه همكاریهای آنها تا به امروز ادامه دارد.
با اتمام جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه ایران و سرخوردگی فراوان در اعضای منافقین كه میرفت تبدیل به بحران برای مسئولین شورای به اصطلاح مقاومت شود، سركرده های منافقین برای حفظ اندك نیروی خود و جذب حمایت كشورهای خارجی وارد فاز سیاسی شدند و در یك اقدام غیرمنتظره مریم رجوی را به عنوان رئیسجمهور خودخوانده شورا معرفی كردند؛ در واقع مأموریت اصلی مریم رجوی شروع رایزنیها با كشورهای غربی - عربی برای حمایتهای دوباره از گروهک از پا افتاده منافقین و در كنار آن فعال كردن ظرفیت ایرانیهای خارج از كشور و تشویق آنها به عضویت در این گروهک تروریستی بود.
برای شروع فاز سیاسی مقصد منافقین جایی غیر از فرانسه نبود؛ در واقع جایگاه و امكانات آنها در فرانسه تا حدی محفوظ مانده بود و آنها اطمینان داشتند كه با ورود به فرانسه مشكلات كمتری برای انجام فعالیتهای خود علیه ایران خواهند داشت. هر چند در آن ایام منافقین به حال احتضار افتاده بودند و پس از دو سال حضور مریم و بخشی از نیروهای مطرحشان در فرانسه، گشایشی در كار رجویها برای گشودن بال سیاسی حاصل نشد.
در سال 2001 (1380) انگلیس٬ منافقین را در لیست گروهك های تروریستی قرار داد و فعالیتهای آن را در لندن ممنوع كرد؛ البته این ممنوعیت شامل حال شورای ملی مقاومت و همچنین انتشار نشریه منافقین نبود؛ همچنین پس از آن اتحادیه اروپا نیز منافقین را در لیست تروریستی خود قرارداد؛ در ادامه كار با سرنگونی صدام در عراق و بازگشت اعضای ارشد گروهک به پاریس، مریم رجوی و 165 نفر از عناصر و سركرده های منافقین در سال 1382 توسط نیروهای امنیتی فرانسه بازداشت و در دادگاه محاكمه شدند، اما پس از چندی با آزادی آنها موافقت شد.
در این برهه منافقین با لابیگری در سازمان های بینالمللی به خصوص كنگره آمریكا زمینه خروج خود را از فهرست گروههای تروریستی فراهم كردند. در این زمینه در سال 2007 (1386) 'دادگاه استراسبورگ' بالاترین مرجع قضائی اتحادیه اروپا منافقین را از فهرست گروهكهای تروریستی خارج كرد و در سال 2009(1388) وزرای خارجه 27 كشور اتحادیه اروپا، در نشست بروكسل در رویكردی متناقض با ادعای مقابله با تروریسم، منافقین را از 'فهرست سیاه سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا' خارج كردند.
نكته قابل تامل آنست كه فرانسه به عنوان اولین كشور غربی اعلام كرد كه حاضر است به عناصر منافقین اردوگاه اشرف پناهندگی سیاسی دهد و این اعلام آمادگی نشان داد كه مهد بهاصطلاح آزادی و حقوقبشر اروپا برای همیشه فرزندان تروریست خود را دوباره در آغوش می گیرد.
«اور سور واز»، مقر سرکردگان منافقین در اروپا
زمانی كه مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر در سال 1360 به فرانسه گریخت، یك خانه ویلایی كوچك كه محل زندگی 'صالح رجوی' (برادر بزرگتر مسعود رجوی) در شهرك اور سور واز (over sur vaz) در حومه پاریس (حدود 30 كیلومتری) پایتخت فرانسه بود، به مقر فعالیت های سركرده منافقین در خارج از ایران تبدیل شد.
در سال 1382 كه پلیس ضد تروریسم فرانسه به این مقر حمله كرد، مریم رجوی با 165 نفر دیگر به همراه ده میلیون دلار پول نقد به اتهام پولشویی بازداشت شد.
قرارگاه اروپایی گروهك تروریستی منافقین در نزدیكی شهرك حومه ای 'اور سور واز' در استان 'سرژی' در كشور فرانسه از زمان پیدایش خود با تأیید دولت فرانسه، نقش مقر هدایت جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی این گروهك علیه مردم ایران را به اشكال مختلف ایفا كرده است.
به دنبال شكست مرحله اول اقدامات تروریستی منافقین در داخل ایران در سال 1360 و فرار سركرده این گروهك از كشور به همراه ابوالحسن بنی صدر (رییس جمهور مخلوع ایران) به فرانسه، منافقین از مقر 'اور سور واز' خط اعزام تیم های تروریستی به خاك ایران را سازماندهی می كردند و این تیم ها از طریق تلفن های اختصاصی از پاریس در داخل ایران هدایت و كنترل می شدند. این مقر محل استقرار فعلی مریم رجوی سركرده اجرایی منافقین می باشد و به همین دلیل در برابر پادگان "اشرف در عراق" به پادگان "مریم در فرانسه" مشهور است.
به تدریج و در طول زمان تعدادی از ویلاهای مجاور آن در كنار رودخانه اواز از سوی منافقین خریداری و به این محل اضافه گردید و ساختمان های قدیمی خراب و بناهای جدید در این مكان احداث شد. دیوارهای این خانه هم روز به روز بالاتر رفت و سیم های خاردار بر فراز آنها پدیدار گشت تا اینكه نهایتا به یك دژ و پادگان نظامی تبدیل گردید.
لازم به ذكر است كه با توجه به تعداد زیاد نیروهای نظامی فرانسوی مستقر در پیرامون این پادگان كه حفاظت آن را به عهده دارند، این دیوارهای بلند و سیم های خاردار بر فراز آنها نه برای ممانعت از ورود افراد غریبه به داخل آن، بلكه جهت جلوگیری از فرار افراد اسیر در داخل آن به خارج تعبیه شده اند چرا که خروج نزدیك ترین نیروهای گروهک از این پادگان صرفا با اجازه كتبی بالاترین سركرده های منافقین امكان پذیر است. همچنین خروج تك نفره از این پادگان ممنوع بوده و افراد باید به صورت جمعی خارج شوند تا كنترل بیشتری بر كار آنها در خارج از پادگان مربوطه وجود داشته باشد.
در داخل این پادگان همچون پادگان اشرف مقررات ویژه فرقه ای حاكم است كه هرگونه ارتباط با دنیای بیرون را از هر نظر محدود می نماید. با عزیمت مسعود رجوی به عراق در سال 1365 و تشكیل ارتش بهاصطلاح آزادیبخش ملی و تأسیس پادگان اشرف در عراق تحت حاكمیت صدام، این پادگان همچنان نقش خود را به عنوان مقر ثانویه برای دادن پشتیبانی به عملیات نظامی منافقین در داخل كشور و اعمال كنترل بر نیروهای خارج از كشور حفظ نموده است.
پادگان مریم در حاشیه پاریس طی 27 سال گذشته به عنوان مرکز هدایت و سازماندهی منافقین عمل نموده و هم اكنون به مثابه قلعه ای محصور از منظر بیرونی و آزمایشگاهی برای ربات سازی در درون تشكیلات گروهک عمل می نماید. بنابراین این مقر طی پنج سال اقامت مسعود رجوی در فرانسه و همچنین طی 17 سال حضور وی تحت حاكمیت صدام در عراق و حتی بعد از ناپدید شدن او نقش حیاتی در خط نظامی و فرقه ای منافقین ایفا نموده است. پادگان مریم به نوعی نقشی كه پادگان اشرف در عراق ایفا می كند را در اروپا برای منافقین به عهده دارد که پس از سقوط دیكتاتوری صدام درعراق، نقش این پادگان دوچندان شد.
خصوصیات یك پادگان
پادگان مریم در فرانسه در عین حالیكه تنظیم كننده مناسبات داخلی (درون تشكیلاتی) منافقین است، روابط بیرونی را نیز تنظیم می نماید و مسئولیت تمامی اتفاقاتی كه از ناحیه منافقین (چه در پادگان اشرف در عراق و چه در هر نقطه دیگر جهان) به وقوع می پیوست به عهده این مقر بود كه خصوصیات آن به صورت محوری عبارتند از:
1-مركز هدایت جنگ مسلحانه گروهك تروریستی منافقین و بازوی نظامی آن یعنی ارتش بهاصطلاح آزادیبخش ملی است؛ این مركز در طی سه فاز عملیات مسلحانه منافقین در داخل ایران همیشه نقش خود را به نوعی ایفاء نموده است.
2- پادگان مریم، مركزی امن برای عناصر تئوریك و ایدئولوگ گروهک تروریستی منافقین است كه مسئولیت تبیین متدلوژی فرقه ای را برای كنترل ذهن عناصر گروهك پیش از آن در عراق و در کشورهای غربی و هم اكنون در آلبانی به عهده دارد.
3-شورای بهاصطلاح ملی مقاومت ستاد اصلی منافقین و ویترین سیاسی این گروهك در خارج از كشور است؛ این شورا كه ابتدا در سال 1360 با اتحاد مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران تشكیل شد در حال حاضر تماما پوششی بوده و برای ژست های دموكراتیك و خنثی كردن وجهه تروریستی منافقین بكار گرفته می شود كه رجوی آن را صرفا بر اساس یك ضرورت سمبلیك و تاكتیكی و نه یك اصل دموكراتیك پذیرفته است. لازم به ذكر است كه نگاه منافقین به كار سیاسی همواره در مسیر نظامی و مشروعیت بخشیدن به آن بوده و مسعود رجوی فی النفسه به كار سیاسی اعتقادی ندارد و تا جایی به آن می پردازد كه جاده صاف كن فعالیت نظامی باشد.
4-پادگان مریم ستاد اصلی جریان نفاق برای هدایت ماشین تبلیغاتی است؛ كار تبلیغات هم البته نهایتا در خدمت كار نظامی و مشروع نمودن ترور می باشد. این پادگان محل ستاد سازماندهی اجرایی در زمینه های تبلیغی، نیرویی، مالی، ارتباطی، اطلاعاتی و جاسوسی و جنگ روانی گروهك منافقین است؛ پیش از این برنامه های جذب نیرو و اعزام آنان به عراق برای آموزش های تروریستی و انجام عملیات ترور در داخل ایران نیز از همین مقر هدایت می شد. این ستاد همچنین موظف است انجمن های پوششی برای اخذ كمك های مالی را سازماندهی نماید تا نیروهای فعال در كار مالی - اجتماعی گروهک بتوانند در قالب پوشش های جعلی از مردم گدایی نمایند. مواردی همچون مالی اجتماعی، مالی ویژه، تصاحب ارثیه، بنیادهای خیریه جعلی، انجمن های ساختگی پوششی و . . . تماما در پادگان مریم برنامه ریزی و سازماندهی می شوند. تخلیه اطلاعاتی و جاسوسی بر روی ایرانیان و جداشدگان و تهدید و ارعاب آنان و به راه انداختن جنگ روانی علیه اعضای ناراضی جدا شده و منتقدین و مخالفین با عنوان جنگ سیاسی نیز از دیگر وظایف این مقر محسوب می شود.
5-مقر مریم در كشور فرانسه مشابه پادگان اشرف در عراق (در گذشته)به حساب می آید كه هر دو مقر البته تأثیرات مخربی بر محیط خود علاوه بر ساكنین اصلی خود داشته اند؛ پیش از خروج منافقین از عراق، پادگان اشرف كه در استان دیاله در شمال بغداد قرار داشت، یك مقر ژئوپلیتیك (تشكیلاتی، نظامی، سیاسی، تبلیغی، نیرویی، مالی و . . .) از بیرون و یك مقر كنترل نیروها (ایدئولوژیك) از درون بود و به عنوان نماد پوشالی قدرت منافقین در تبلیغات بیرونی و فعالیت های سیاسی و دیپلماتیك از آن یاد می شد.
در واقع در گذشته دو پادگان اشرف و مریم به نوعی لازم و ملزوم یكدیگر بودند و این دو بدون دیگری پایدار نمی ماند؛ چنانچه هر كدام از این پادگان هابه هر دلیل برچیده می شد تأثیرات تخریبی خود را بر دیگری می گذاشت كه این مساله هم اكنون اتفاق افتاده است.
علی ای حال آنچه واضح است یکی از دلایل اصلی همکاری و حمایت فرانسویهای لیبرال از گروهک تروریستی منافقین در منافعی است که در این ارتباط مستتر است. در واقع دولت فرانسه همواره از این گروهک استفاده ابزاری در جهت پیشبرد اهداف خود را مد نظر داشته است که یکی از مهمترین آنها مقابله با اسلام ناب محمدی است. وقتی جمهوری اسلامی ایران توسط مزدورانی همچون منافقین با پشتیبانی فرانسویها، هر از گاهی با هدف تضعیف ارکان نظام، مورد هجمه قرار گیرد، جایگاه ایران بهعنوان یکی از مهمترین کشورهای اسلامی مورد تزلزل قرار خواهد گرفت و به تبع آن تضعیف اسلام و جبهه مقاومت را به همراه خواهد داشت که این همان هدف غایی است که دولتمردان غربی از جمله فرانسه در رویای آن روز را به شب میرسانند و در داخل کشورشان نیز با حمایت از کاریکاتورهای اهانتآمیز به ساحت پیامبر گرامی اسلام میکوشند اهداف خود را عملی سازند. پر واضح است چنانچه گروهک ترویستی منافقین روزی کارآیی خود را برای کاخ الیزه از دست بدهد، همچون تکه دستمالی در زبالهدان تاریخ انداخته خواهد شد.