به گزارش دیده بان، ترور و کشتار رهبران جریان مقاومت و نیز دیگر مبارزان ضد اسرائیلی، در طول 75 سال گذشته (و حتی سالهای پیش از تأسیس رسمی این رژیم) از سوی رژیم صهیونیستی امری پر تکرار و شایع بوده است. این سیاست در طول 30 سال گذشته و از سال 1995 در قبال گروههایی همچون حماس، جهاد اسلامی و حزب الله با شدت بیشتری دنبال شده تا در چند روز اخیر به شهادت یحیی سنوار، رهبر و فرمانده نظامی حماس منتهی شد.
پس از به راه افتادن مسیر سازش میان برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی از اواخر دهه 1970 میلادی و با کنار کشیدن سازمان آزادیبخش فلسطین و گروه فتح از راهبرد مقاومت مسلحانه و حرکت به سوی توافقات سازشکارانه اسلو در اوایل دهه 1990، رژیم صهیونیستی با استفاده از فضای خوشبینانه ناشی از این توافقات برنامه ریزی جاه طلبانهای را برای ترور رهبران گروه های باقی مانده مقاومت در دستورکار خود قرار داد.
فتحی شقاقی، موسس و رهبر گروه جهاد اسلامی نخستین فردی بود که در این روند در 26 اکتبر 1995 هدف جوخه های ترور اسرائیل قرار گرفت. یحیی عیاش، فرمانده گردان کرانه باختری حماس نیز در 2 ژانویه 1996 دومین فرمانده ارشد مقاومت بود که براساس این دستورکار به شهادت رسید.
ترور رهبران مقاومت همواره در دستور کار صهیونیستها
در ادامه این روند اسرائیل در سال 2004 شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی را به شهادت رساند. در فوریه سال 2008، دو سال پس از شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه 2006، این رژیم از معمار استراتژی مقاومت حزب الله لبنان در دمشق سوریه انتقام گرفت و عماد مغنیه را نیز ترور کرد.
از هنگام آغاز جنگ در 7 اکتبر 2023 و وارد شدن ضربه ترمیم ناپذیر طوفان الاقصی به هیمنه امنیتی و نظامی اسرائیل نیز این رژیم کمپین ترور خود را به شدت علیه رهبران مقاومت اسلامی فلسطین و مقاومت حزب الله لبنان فعال ساخت و چندین نفر از فرماندهان ارشد این گروه ها را ترور کرد؛ صالح العاروری، اسماعیل هنیه، فواد شکر، ابراهیم عقیل، سید حسن نصرالله نیز در ادامه این روند توسط صهیونیستها ترور شدند. یحیی سنوار، فرمانده حماس نیز اواخر هفته گذشته در جریان یک درگیری میدانی با نیروهای صهیونیست به شهادت رسید. هدف از ترور رهبران گروه های مقاومت، همواره متوقف کردن این گروهها و تضعیف روحیه آنها بوده است.
رویش مقاومت همانند رویش زیتون
اما اساساً فلسفه گروههای مقاومت، برهم زدن معادله قدرت رژیم صهیونیستی تا دندان مسلح و برخوردار از حمایت مالی، تسلیحاتی و سیاسی کشورهای غربی بوده است. رهبران این گروهها از سید عباس موسوی، دبیر کل شهید حزبالله لبنان گرفته تا یحیی سنوار، نسبت این سرنوشت محتوم در برابر رژیم صهیونیستی آگاهی داشته اند و شهادت آنان هیچگاه مسیر کلی گروههای مقاومت را متوقف نساخته است.
به همین دلیل بود که حضرت آیت الله سیدعلی خامنهای، رهبر معظم انقلاب در پیامی به مناسبت شهادت یحیی سنوار فرمودند: «فقدان او (سنوار) برای جبههی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن اللّه، حماس زنده است و زنده خواهد ماند.»
در همین راستا، ابوعبیده، سخنگوی حماس نیز دیروز با اعلام رسمی شهادت یحیی سنوار تصریح کرده بود: «یک فرمانده با فرماندهان دیگر، یک سرباز با ده نفر و یک شهید با هزار رزمنده مقاومت جایگزین میشود، زیرا از این خاک مقاومت میروید؛ همانگونه که زیتون میروید.»
آینده مقاومت
تجربه تاریخی رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت که اساساً در طول زمان هرچه از دهه 1980 به سوی سالهای اخیر حرکت کنیم، باوجود توسعه قدرت نظامی و فناورانه اسرائیل که ناشی از اتحاد با قدرت های غربی هم هست، شاهد افزایش قدرت جدی محور مقاومت هستیم. 10 سال قبل هرگز در مخیله کسی نمیگنجید که یکی از گروههای مقاومت بتواند علیه اسرائیل اقدام به حمله آفندی گسترده ای به بزرگی طوفان الاقصی کند.
در طول حدود 50 سال اخیر گروههای مقاومت از سطح چند گروه منفرد و متفرق و حاشیهای به سازمانهایی تنومند و جنبشهای اجتماعی بزرگی مبدل شده اند که در مقابله با رژیم صهیونیستی از قدرت سازمانی برخوردار شده اند. امروز دیگر جانشینی فرماندهان شهید این گروهها از طریق رویههای حقوقی از پیش تعیین شده و سازمانمند انجام می پذیرد و نفوذ شخصی تعیین کننده روندها و تصمیمات نیست.
با گذشت چهار دهه اوضاع به طور کلی برای گروههای مقاومت دگرگون شده و دست کم شاهد سه تحول بزرگ هستیم؛ از یکسو امروز با یک «محور» منسجم در چارچوب محور مقاومت روبهرو هستیم که به مثابه یک کل مشغول فعالیت است.
دومین تحول عمده تبدیل شدن گروههای کوچک و محدود و شخص محور دیروز به سازمانهایی بزرگ و نظام مند و نهادینه است که در آن هر فرد مسئولیت های مشخصی را بر عهده دارد. سازمانهایی که در آن افراد و شخصیتها نه تنها در قالب فردی و شخصی خود مشغول خدمت نیستند، بلکه جایگاه سازمان و شأن سازمانی نیز بر رویههای اقدامات آنان به شدت اثر میگذارد. سازماندهی و سازمانیافتگی باعث میشود هرگاه عضوی از رهبران اصلی مقاومت هدف حمله و تجاوز دشمن قرار بگیرد، به آسانی در نتیجه نظم سازمانی، افراد جدیدی که تحت آموزش بودند جایگزین آنها شوند.
سومین تحول بزرگ در این زمینه عبارت از آن است که گروهها و جنبشهای جدیدی امروزه به این محور اضافه شدهاند و در عمل شاهد شکلگیری اضلاع جدیدی از این محور در عراق، یمن و سوریه نیز هستیم که بیش از هر چیز از تجربه موفق و ریشه دار مقاومت در لبنان سرچشمه می گیرند.
منبع: خبرگزاری تسنیم