گزارش ویژه دیده بان
جزئیات شبکه عناصر منافقین در عراق/شبکه مشترک داعش و نفاق

پتانسیل جاسوسی موجود در منافقین بزرگترین دستاویزی است که می تواند در برهه کنونی به سعودی ها در تقویت داعش و تکفیری ها کمک کند.

به گزارش دیده بان، برای تبیین ماهیت اقدامات منافقین در عراق و همراهی ایشان با گروهک های تکفیری،لازم به نظر می رسد که نگاهی کوتاه به اقدامات سازمان در زمان حمله آمریکایی ها به عراق داشت و نفوذی که آنها در بین عناصر،حزب بعث،عشایر و اقوام عراقی ایجاد کردند را بررسی نمود که در واقع همان شبکه شکل یافته منافقین درعراق به بخشی عمده از بدنه داعش تبدیل شد.

پس از حمله آمریکایی ها به عراق ، رجوی سعی می‌کرد تا آنجا که ممکن بود با صرف هزینه‌های فراوان ‌در خارج عراق، تبلیغاتی راه بیندازد که بودن اشرف در عراق و حضور ارتش آزادی‌بخش در آن ‌امری قانونی است و بایستی اشرف و یگان‌های نظامی در آن باقی بمانند.او تلاش داشت تا در داخل اشرف فضایی را ایجاد کند تا مبادا نیروها نسبت به اشرف و بودن در آن ‌شک کنند و به همین خاطر هم‌فشار به‌طور دوره‌ای ‌در داخل مناسبات بالا و بالاتر می‌رفت.در سال‌های 83تا 85 که خانواده‌ها اجازه داشتند برای دیدار فرزندانشان به اشرف بیایند پس از مدتی، از نگرانی اینکه نکند نیروها جذب خانواده‌هایشان شوند آمدن خانواده‌ها به کمپ اشرف کم‌کم تعطیل شد.دسترسی نفرات به هرگونه کانال خبری و اطلاعات بیرونی ‌درحالی‌که از قبل هم ممنوع بود سخت‌تر و شرایط بدتر و بدتر شدند.سازمان سعی می‌کرد قدم‌به‌قدم ابتدا در مردم عراق و سپس کانال‌های رسمی و مراجع دولتی نفوذ کرده تا حمایت‌های زیادی را برای ماندن در عراق جذب کند. این موضوع نیز یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین کار و مسئولیت نیروهای سازمان شده بود، به‌طوری‌که خیلی وقت‌ها به‌عنوان شوخی، نفرات به همدیگر می‌گفتند که ایران دیگر فراموش‌شده و ما الآن داریم با کشور عراق می‌جنگیم.

در همین راستا دو ستاد به‌عنوان ستاد اجتماعی و ستاد روابط عراق تشکیل شد و صد‌ها نفر در اشرف کار اصلی روزانه‌شان تماس باعناصر حزب بعث، مردم عراق و جذب آن‌ها ‌برای حمایت از سازمان و براندازی دولت احتمالی شیعه بود و در این رابطه میلیون‌ها دلار پول هزینه می‌شد ‌در حقیقت با صرف پول، ‌حمایت اقشار مختلف ‌را می‌خریدند. البته کار به همین‌جا نیز ختم نشد و پس از مدتی کار اصلی و خط سازمان این شده بود که هر طور شده بایستی دولت عراق را سرنگون کرده و دولتی سرکار بیاید که از آنها حمایت کند! برای این کار فعالیت‌های بسیاری انجام شد.

از سال 2003 تا 2009 یعنی به مدت 6 سال قبل از ترک نیروهای آمریکایی‌، تمام یگان‌های ‌حفاظتی نظامی آمریکایی در درون کمپ اشرف مستقر و ‌در تمام خیابان‌های آن تردد داشته و ‌در این سال‌ها هر جا که میل داشتند، می‌رفتند و از هر خیابانی گذر می‌کردند. حال پس از رفتن آن‌ها سازمان برای برپایی یک ایستگاه و حضور یک ماشین عراقی دریکی از خیابان‌های اشرف ‌این اجازه را ‌به نداد و بنای درگیری را گذاشت .شاید کسی که بیرون ‌اشرف باشد نتواند قضاوت کند ،ولی تنها دلیل و وحشت تشکیلات از بودن یک ایستگاه پلیس در درون اشرف ‌فقط‌ و ‌فقط این بود که می‌ترسیدند، نیروها دسترسی ‌به یک مرجع بیرونی پیدا کنند. رجوی می‌خواست که نیروها همیشه ایزوله بوده و به هیچ موقعیت قانونی و قضایی و مرجع بیرونی دسترسی نداشته باشند. این‌قدر بر سر موضوع ‌ لجبازی ‌و پافشاری کرد تا اینکه نیروهای عراقی را وادار کرد به اشرف حمله کنند و در آن درگیری یازده نفر را ‌هم به کشتن داد .البته یکی از دلایل اصلی اصرار رجوی و سران سازمان بر ماندن در عراق،مخفی شدن خود رجوی در کمپ اشرف نیز بود و اینکه وی راه فراری تا آن زمان نداشت.

 

Mojahedin-Khalq_Feb20162-768x432.jpg

 

در دو ‌دوره نخست‌وزیری ‌مالکی، ‌به‌کرات ‌بر سر ‌ممنوعیت حضور و فعالیت سازمان مجاهدین در عراق ‌موضع‌گیری‌های رسمی به عمل آمد ‌و مصوباتی نیز برای اخراج مجاهدین در هیئت دولت به تصویب رسید. ‌دولت عراق همواره ‌تأکید داشت که ‌تصمیمش برای اخراج سازمان ‌مجاهدین قانونی بوده و به‌هیچ‌وجه ناقض قوانین بین‌المللی و مفاد بیانیه ‌جهانی حقوق بشر نیست؛ عراقی‌ها ‌از زمان ‌تشکیل شورای حکومتی تا سال‌های پیش روی؛ ‌دخالت ‌سازمان در امور داخلی عراق طی سال‌های بعد از سقوط؛ تروریست ‌بودن سازمان و همچنین مخالفت سران آن با اعمال حاکمیت قوانین مدنی عراق در قرارگاه اشرف را، دلایل درخواست و اصرار خود جهت اخراج ‌سازمان مجاهدین از خاک عراق بیان می‌کردند.

در تمام این سال‌ها ‌سازمان مجاهدین نه‌تنها به درخواست‌های دولت عراق وقعی ‌ننهاد،بلکه همواره سعی در مقابله و رویارویی داشت و در این راستا از هیچ کاری فروگذار نکرد. همواره می‌کوشید تا با دخالت در امور داخلی عراق از طریق ‌ارتباط ‌با ‌بعضی اقشار مختلف ‌جامعه ‌و جذب، آموزش و به‌کار‌گیری آن‌ها ‌در ایجاد یک فضای غبارآلود، آشفته و متشنج علیه دولت عراق ‌و نیز جلب حمایت برخی عناصر معلوم‌الحال، امکان ماندگاری خود در عراق را هر چه بیشتر فراهم آورد.در این رابطه بخش اجتماعی سازمان در یک‌قلم حدود 600 نفر عراقی حقوق‌بگیر در ‌استخدام داشت که کارشان خبرچینی و جاسوسی و رساندن اطلاعات عراق به تشکیلات سازمان بود.

تلاش‌های سازمان برای تأثیرگذاری در فضای درونی عراق پس از سقوط را می‌توان با برخی مؤلفه‌ها بیان کرد که به شرح مختصر آن می‌توان پرداخت.

- جمع‌کردن اقشار مختلف عراق در پادگان اشرف تحت عناوین مختلف، به‌منظور جذب آن‌ها در راستای حمایت از سازمان و مقابله با دولت عراق و صرف هزینه‌های کلان در این خصوص.

- ارتباط با برخی افراد سرشناس و شیوخ عشایر و به‌ کار گرفتن آن‌ها برای پیشبرد اهداف سیاسی سازمان در عراق. بدیهی است به این افراد پول‌های هنگفتی پرداخت می‌گردید.

- استخدام برخی از افراد تحت عنوان میخ‌های سازمان و واگذاری امور مختلف به آن‌ها، از قبیل کارهای تبلیغاتی علیه دولت و یا در طرفداری از یک جریان خاص و یا جلب حمایت سازمان و جمع‌آوری امضاء و...

- جمع‌آوری امضاء در قالب و به بهانه حمایت مردم عراق از سازمان.اکثر امضاها جعلی بوده و خود ساکنان اشرف این امضاها را جعل می‌کردند.

- استخدام جوانان عراق تحت عنوان "k" ‌و آوردن آن‌ها به اشرف،سازمان‌دهی و دادن آموزش‌های مختلف به آن‌ها به‌منظور ایجاد نا‌آرامی و اغتشاش در شهرهای مختلف عراق. این افراد رسماً از سازمان حقوق دریافت می‌کردند .

- برنامه‌ریزی و اجرای طرح ‌" سین 40 " برای براندازی دولت مالکی‌، طبق این طرح قرار بود دولت مالکی ظرف مدت 40 روز سرنگون شود ( سین به‌منزله سرنگونی دولت مالکی و 40 بیانگر مدت‌زمان اجراشدن طرح بود ) شخص رجوی در نشستی که با تمام افراد اشرف به‌طور ویدئو کنفرانس داشت، شخصاً این طرح را توجیه نموده بود .

- طرح "سین 100‌"، به دلیل اینکه طرح سین 40 موفق نبوده و دولت مالکی طی 40 روز سرنگون نشد! رجوی طرح "سین 100 "را به مرحله اجرا گذاشت که با همان هدف سرنگونی دولت مالکی بود .

- ایجاد برخی شبکه‌های تبلیغاتی در عراق و جذب برخی رسانه‌ها با استفاده از پول، به‌منظور ایجاد یک فضای تبلیغاتی ‌علیه دولت مالکی و نیز جهت حمایت تبلیغاتی از جریان‌های مخالف دولت .

- آوردن برخی شخصیت‌های سیاسی مانند مطلک‌، دلیمی‌، جبوری‌، .شمری و... در اشرف برای بحث، گفتگو و هماهنگی کارها و برنامه‌های مشترک.

- فعال کردن معاونت اجتماعی برای کار روی اقشار مختلف عراق به‌منظور جلب حمایت مردمی از اشرف و نیز ایجاد فضای ضد دولتی. در این شبکه اجتماعی بیش از 1000 نفر روزانه به مدت 12 الی 16 ساعت کار می‌کردند و تقریباً بیش از 600 کامپیوتر برای این کار اختصاص داده‌شده بود. نحوه کار به این صورت بود که با به دست آوردن ایمیل‌های زیادی شروع به تماس با آن‌ها می‌کردند و نهایتاً موفق می‌شدند افراد زیادی را جذب کنند و به کار بگیرند. شخص تماس‌گیرنده خود را یک شهروند عادی معرفی می‌کرد که از کشورهای اروپایی تماس می‌گرفت و عنوان می‌کرد که مثلاً من دانشجو و یا دکتر هستم‌ و در زمینه حقوق بشر کار می‌کنم و نفراتی از بستگانم در اشرف هستند و جانشان درخطر است. به مخاطبین و صاحبان ایمیل‌های اولیه که غالباً ناشناخته و فاقد اسم هم بودند ‌" تارگت ‌" گفته می‌شد. به کسانی که به ایمیل نفرات سازمان پاسخ می‌دادند ‌" لید " گفته می‌شد و به لیدهایی که می‌پذیرفتند کاری برای سازمان انجام دهند ‌" کانتکت " گفته می‌شد ( شبکه اجتماعی در سایر کشورهای عربی مثل مصر‌، یمن‌، اردن‌، سودان‌، بحرین‌، سوریه‌، و... نیز فعال بوده است و کار مشابهی را انجام می‌داد )

- ایجاد صفحه‌های مختلف فیس‌بوک و تشویق مردم برای حضور در میدان الحره بغداد و تظاهرات علیه دولت مالکی

- تبلیغات ‌علیه مخالفین سازمان در عراق

- انتشار کتب و اطلاعیه‌های مختلف به مضامین ‌مخالفت با دولت عراق و حمایت از سازمان، این کتب و متن اطلاعیه‌ها تماماً در کمپ اشرف و توسط ستاد روابط با عراق نوشته، تهیه و تنظیم می‌شدند.

- ایجاد گروه‌ها و احزاب مجازی زیاد برای دادن اطلاعیه و موضع‌گیری علیه دولت عراق و اعلام حمایت‌های ساختگی از ماندن سازمان مجاهدین در عراق

موارد مذکور نشان می دهد که منافقین با شبکه سازی در عراق تلاش کردند که زمینه اثرگذاری شان را در این کشور به حداکثر برسانند و این رویه تا تخلیه پادگاه اشرف در سال 1390 و انتقال آنها به کمپ لیبرتی و کشور آلبانی ادامه داشت.

اسناد موجود در مسئله "موضع گیری سازمان"در زمان حمله داعش به عراق آن هم در سایت رسمی سازمان نشان می دهد که منافقین در همان ابتدای امر، حمله داعش به عراق را حمله عشایر و مردم این کشور برای سرنگونی رژیم قلمداد کرد که نکته حائز اهمیتی است.

حلقه وصل منافقین با گروهک های تکفیری در عراق، همان شبکه عناصر مرتبط و اعضای حزب بعثی هستند که در سال های حضور ایشان در پادگان اشرف سازماندهی شده اند.

کشور اردن نیز از جمله حیات خلوت های منافقین و معبر ایشان برای رفتن به اروپا بوده که اکنون نیز برخی سران اصلی حزب بعث،فداییان صدام و حتی دختر صدام نیز در آنجا پایگاه دارند.

قرابت منافقین با تکفیری ها آنجا به نقطه اوج می رسد که ترکی فیصل رئیس سابق استخبارات سعودی در جلسه ایشان خودنمایی می کند. در تمامی جلسات محفلی نفاق همواره اعضای سرویس جاسوسی عربستان حضور مستمر داشته اند، اما علنی شدن این رابطه گمانه زنی ها را در تقویت و پشتیبانی همه جانبه سعودی ها از منافقین در فازهای خرابکاری و جاسوسی بیشتر می کند.

پتانسیل جاسوسی موجود در منافقین بزرگترین دستاویزی است که می تواند در برهه کنونی به سعودی ها در تقویت داعش و تکفیری ها کمک کند.




انتهای متن/

سه شنبه, 26 مرداد 1395 ساعت 10:39

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید