یادداشت؛ یک اربعین در سوگ سید حسن نصرالله که حق‌طلبی و پایمردی را در قاب تاریخ نشاند
او برای همه اعصار پیامی جاودان فرستاد: قطعاً پیروز می‌شویم!

یحیی ابوزکریا: «آن روز که سید حسن نصرالله را در قلب بخش جنوبی بیروت در مراسم گرامیداشت شهادت فرزندش سیدمحمد هادی، استوار و آرام دیدم، هنوز به یاد دارم. او حسرت و اندوه به دل راه نمی‏داد و این شهادت را افتخار آفرین می‎دانست. او از فرزند دوم خود سید محمد جواد خواست تفنگ برادر شهیدش را تحویل گیرد و خود را برای پیوستن به همرزمان او در محور جبل الصافی در ارتفاعات جبل عامل در جنوب لبنان آماده کند، زیرا بزرگمردان و قهرمانان مقاومت اسلامی از پایگاه‌های جبل‌الصافی برخاسته ‎اند...»

محمدرضا کائینی

به گزارش دیده بان: «نگران نباشید. آنچه روز اول گفتم، وعده توخالی و برای آرام کردن شما نبود. من پای قولم هستم و شما جز از ما و جز از مقاومت، از کسی کمک نمی‌گیرید. حتی دولت نیز به شما کمک نخواهد کرد، زیرا اگر این کار را به دولت بسپاریم، روند اداری مسائل بسیار طول خواهد کشید. در آینده منتظر کمک‌های مستقیم ما باشید. کمک‌های ما از فردا آغاز خواهند شد. ابتدا برای هر خانواده مقرری اختصاص خواهیم داد تا برای یک سال منزلی را اجاره کنند و سرپناهی بیابند تا مسئله مسکن آنها حل شود. این بسیار طبیعی است که به آنها کمک کنیم تا در خانه‌هایشان ساکن شوند و ما این را تأمین خواهیم کرد. هرچند بسیار سنگین است، اما این کار را می‌کنیم. بر اساس برآورد اولیه، ۱۵ هزار خانه تخریب شده‌اند، اما ما مطمئنیم درست می‌شوند....»

آنچه در فوق آمد، بخشی از پیام علامه شهید سیدحسن نصرالله بود که در پی پیروزی در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ صادر شد. این سخنان، اما همچنان برای لبنانیان آشنا و جذاب است. گویی هم اوست که پس از شکست قریب الوقوع رژیم صهیونیستی در جنگ کنونی به آنان اطمینان خاطر می‌دهد که خسارات و کاستی‌هایشان را جبران خواهد کرد. سوگ سید ۴۰ روزه شد و ما در امتداد بازخوانی تحلیلی دیدگاه‌های نخبگان ایرانی و لبنانی در باره منش آن بزرگ، یادمانی دیگر را مهیا کرده‌ایم که هم اینک پیش‌روی شماست. روحش شاد و یادش گرامی باد.

او همه احزاب را در پیروزی‌های حزب‌الله شریک کرد

علامه شهید سیدحسن نصرالله در طول سه دهه رهبری حزب‌الله لبنان، این جریان دینی- سیاسی را بس پرتوان و به گروهی شکست‌ناپذیر مبدل کرد. بررسی راهی که او در طول این مدت پیمود، از رهیافت‌های مهم به شناخت شخصیت اوست. زنده‌یاد حسین شیخ‌الاسلام که از نزدیک با حزب‌الله لبنان و رهبران شهید آن ارتباط داشت، در این باره معتقد است:

«مهم‏ترین عامل توفیق آقای سیدحسن نصرالله، بعد از خلوص و توکل ایشان به خدا، خردمندی و حسن تدبیرشان است. او با تدبیر توانسته است جمع را حفظ کند و به خرد جمعی نقش دهد. شورای حزب‌الله واقعاً و به تمام معنای کلمه شور است و تصمیمات در آن با تدبیر اتخاذ می‎شوند. سید همه مردم لبنان و نه تنها شیعیان را می‎تواند جذب کند. من در سفر اخیرم دیداری با آقای نبیه‌بری رئیس مجلس لبنان داشتم. نبیه‌بری رهبر جنبش امل و در یک مقطع زمانی با حزب‌الله جنگیده است! نبیه بری امروز از آقای سید حسن نصرالله ممنون است. او می‎گفت ایشان (نصرالله) در اوج جنگ برای من پیغام فرستاد که من جنگ را از نظر نظامی فرماندهی می‌کنم، ولی درصحنه سیاسی شما جنگ را فرماندهی کنید! نبیه‌بری می‌داند که ثمره جنگ در بهره‌برداری سیاسی از آن است و آقای نصرالله خالصانه آن را در طبق اخلاص قرار می‌دهد و به ایشان تقدیم می‌کند. سید حسن خیلی خوب توانست وحدت درونی شیعیان لبنان را حفظ کند. یکی از اولین توطئه‌های امریکا، اسرائیل و نیرو‌های خائن وابسته به آنها این بود که وحدت شیعی را متلاشی کنند. آقای سید حسن نصرالله با درایتی که در آقای نبیه‌بری و دیگر شخصیت‌های مؤثر در میان شیعیان لبنان همچون آقای سیدمحمد حسین فضل‌الله و شیخ محمد مهدی شمس‌الدین وجود داشت و ما شاهد آن بودیم و با همکاری آنان توانست وحدت شیعی را حفظ کند. او در این جنگ، نه تنها وحدت شیعه که وحدت و یکپارچگی ملت لبنان را حفظ کرد. خیلی مهم است که شما آقای فؤاد سینیوره (نخست‌وزیر لبنان) و آقای ولید جنبلاط (رئیس حزب سوسیالیست دروزی لبنان) را به خط مقدم بیاورید. خیلی درایت و عقل می‌خواهد که شما به نحوی رفتار کنید که ولید جنبلاط و سینیوره و سمیر جعجع هم نتوانند کارشکنی کنند!...»

او باعث شد که عقل جمعی بر حزب‌الله حاکم باشد

در بخش پیشین در باب تأثیر تعاملات برون گروهی بر قدرت حزب‌الله سخن رفت. اینک جای آن است که شکل تصمیم‌سازی درون حزبی و نقش آن در بالندگی این جریان را دریابیم و از آن مهم‌تر ریل‌گذاری رهبر شهید حزب‌الله در تثبیت این روند را مورد بازبینی قرار دهیم. سردار اسماعیل احمدی مقدم که در مقطعی با این گروه همکاری نزدیک داشت، در این فقره اظهار داشته است:

«سید حسن نصرالله، یک فرد نیست. اشتباه اسرائیلی‌ها در این است که فکر می‌کنند حزب‌الله یک تشکیلات و ساختار فرد محور است. سید حسن را می‌توان نماینده یک تفکر و تبلور یک جریان به حساب آورد. از زمان شهادت سیدعباس موسوی، اسرائیلی‌ها گمان کردند حزب‌الله تضعیف شده است، اما نتیجه برعکس تصورات آنها بود، زیرا حزب‌الله قوی‌تر شد. حزب‌الله مانند درخت تنومندی است که در جامعه لبنان ریشه‌های عمیقی دارد. با توجه به نظام تصمیم‌گیری در حزب‌الله باید گفت که اصولاً تصمیم‌گیری فردی در این تشکل هرگز وجود ندارد. تصمیمات از بالا اتخاذ نمی‌شوند، بلکه از پائین می‌جوشند. یک عقل کاملاً جمعی و منسجم در ساختار حزب‌الله وجود دارد و همه تصمیمات با عقل و خرد جمعی گرفته می‌شوند. اصولاً نظام تصمیم‌گیری درست، نظامی است که بدنه آن متصل به اجتماع باشد و در آن همه ملاحظات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی در نظر گرفته شوند. سید حسن به عنوان یک روحانی مبارز، آگاه و فهیم، در حفظ و تقویت این جریان بسیار مؤثر است. کیاست، درک و روحیه ولایی سید حسن نصرالله، عامل بسیار ارزشمندی است. در زمان دبیرکلی شیخ صبحی طفیلی شاهد بودیم که حزب‌الله به نوعی خود محوری و مشکلات داخلی دچار شده بود و سال‌ها بعد شیخ صبحی در برابر حزب‌الله قرار گرفت! برخلاف تصور محافل و مجامع عربی، تشکل‌های فرد محور و نظام‌های سانترالیستی و استبدادی در حزب‌الله جایگاهی ندارند. حزب‌الله، ساختاری یکپارچه دارد و دارای عقل جمعی است....»

انسجام گفتار و کردار «سید»، بسترساز اعتماد گسترده

تا اینجا دانستیم که تعاملات مثبت برون گروهی و درون گروهی، نقش مهمی در توفیقات حزب‌الله داشته است. عامل دیگری که در تثبیت جایگاه این گروه و ایجاد اعتماد گسترده بدان بس مؤثر می‌نماید، صداقت آشکار و غیرقابل انکار رهبری شجاع و دوراندیش آن، یعنی علامه شهید سیدحسن نصرالله است. دکتر ماهرالطاهر عضو دفتر سیاسی جبهه خلق برای آزادی فلسطین در تبیین این موضوع آورده است:

«میزان هماهنگی و انسجام کامل میان گفتار و موضع‌گیری عملی سید حسن نصرالله و کردار و اقدامات مبارزاتی او به عنوان دبیرکل حزب‌الله و سمبل مبارزه در مقاومت اسلامی لبنان، نقش مهمی در افزایش اعتماد و اقبال مردم به این جریان داشته است. مردمی که از همه نحله‌ها خسته هستند و به عادلانه بودن آرمانی که مقاومت به خاطر آن علیه اشغالگران صهیونیست در لبنان می‌جنگد، ایمان دارند. گفتار مسئولانه و کردار انقلابی، به ارزش و اعتبار سید پیوند خورده است و نشان می‌دهد که اگر وعده‌ای بدهد، حتماً به آن عمل خواهد کرد. ما برای این ادعا شواهد زیادی داریم که به عنوان نمونه می‌توان به این وعده او اشاره کرد که می‌گفت، مقاومت حتماً طعم پیروزی را خواهد چشید. این وعده او در سال ۲۰۰۰ به وقوع پیوست. او در سال‌های اخیر وعده داده بود که در زمینه آزادسازی آن بخش از سرزمین‌های لبنان که هنوز تحت اشغال صهیونیست‌هاست ـ یعنی مزارع شبعا ـ تأکید و اصرار ورزد و آن را در دستور کار شورای امنیت و سازمان ملل قرار دهد که در این کار نیز توفیق یافت. از سوی دیگر او اصرار داشت اسرای لبنانی، عرب و فلسطینی، پس از پیروزی عملیات وعده صادق در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶- که به اسارت دو نفر از سربازان صهیونیستی انجامید- باید آزاد شوند. مقاومت اسلامی که نماد آن حزب‌الله و سمبل و رهبر و سید مجاهد آن حسن نصرالله است، اگر این تلاش و آمادگی مستمر برای فراهم ساختن همه ابزار‌های پیروزی را نداشت، هرگز موفقیتی پیدا نمی‌کرد. این ابزار‌ها عبارتند از: ایمان عمیق به عادلانه بودن آرمان و فعالیت مخفیانه و پرهیز از خودنمایی که به فاش شدن راز اقدامات مقاومت نزد صهیونیسم و مزدوران آنها منجر می‌شود و نیز پاسخ دادن به حملات دشمن و وارد آوردن ضربه به وی با سلاح‌هایی که در تاریخ این مبارزه - که از سال ۱۹۸۴ آغاز شده- سابقه نداشته است. این امر باعث شد دشمن صهیونیستی و ارتش آن خود را ببازند و معلوم شد که می‌توان این دشمن مقتدر را (اگر فرصت‌های پیروزی بر دشمن و شکست دادن وی را فراهم کنیم)، نه یک بار بلکه بار‌ها شکست دهیم و این کار عملاً در جنگ اخیر لبنان به وقوع پیوست....»

عقربه قطب‌نمای او، تنها به سمت دشمن صهیونیستی بود

«سید» بر خلاف بسا رهبران احزاب و جریانات سیاسی، توان گروه خویش را در مسیر نیل به اهداف متعدد مستهلک نساخت، بلکه آن را تنها در مسیر مبارزه با رژیم صهیونیستی در لبنان و خاورمیانه به کار گرفت. پر واضح است که دشمن شناسی دقیق و تجهیز تمامی امکانات برای مواجهه با او بسترساز پیروزی خواهد بود. سید محمدصادق حسینی، نویسنده سرشناس و تحلیلگر مسائل خاورمیانه و ایران در باره این موضوع گفت:

«جهت‎گیری قطب‌نمای سیدحسن نصرالله، بسیار دقیق است. او در نبرد‌های سیاسی، فکری و فرهنگی، بسیار دقیق و متعهد است و هرگز جهت‏گیری قطب‌نمای خود را تغییر نمی‏دهد. جبهه‎گیری‌ها، زد و بند‌های سیاسی و رویدادها، خللی در تصمیم‌گیری و راه مستقیم او ایجاد نمی‎کند. بر این اساس، آقای نصرالله وارد درگیری‌های حاشیه‎ای نمی‏شود، برخلاف جهت قطب‌نمای خود نمی‎جنگد و عقربه قطب‌نمای او، فقط به سمت دشمن صهیونیستی و امریکاست. ایشان امریکا و اسرائیل را شر مطلق می‏داند. هر اندازه دیگران با او به جنگ و ستیز برخیزند، اختلاف نظر پیدا کنند، از او انتقاد نمایند، در حق او مرتکب جرم شوند یا او را به اتهامات واهی متهم نمایند، او هرگز از چارچوب جهت‎گیری قطب‌نمای خود خارج نمی‌شود و کلیت فرهنگ مبارزه و جهاد او به سوی دشمن صهیونیستی است. همه تفنگ‌ها و سرنیزه‌های او، دشمن اصلی را که همانا دشمن صهیونیستی است، نشانه رفته‌اند. سید حسن نصرالله همه امکانات و ابزار‌ها و توان خود را برای تداوم جنگ با این دشمن بسیج کرده است. همه تلاش‌ها و برنامه‎های حزب‌الله و رزمندگان مقاومت، بر مبارزه با دشمن غاصب متمرکز شده است؛ بنابراین قدرت آتش، اثرگذاری و همه توان‌ها چند برابر می‎شوند. ناگفته نماند که تلاش‌ها و عملکرد حزب‌الله با سایر گروه‌های انقلابی، از نظر کیفی و کمی متفاوت است. آقای نصرالله در بهره‌برداری از امکانات دوستان هم مهارت دارد. از نقاط قوت دوستان و نقاط ضعف دشمنان به خوبی بهره‌برداری می‎کند. او همه امکانات و ابزار‌های خود را در نبرد مرکزی و رویارویی با دشمن صهیونیستی بسیج کرده است. ابزار اطلاع‌رسانی، ابزار جنگ روانی، وسایل و جنگ‌افزار نظامی، نبرد امنیتی و اطلاعاتی، همه در خدمت جنگ با اسرائیل به کار گرفته شده‎اند. در حقیقت جهان‎بینی همه جانبه و دورنگری آقای سید حسن نصرالله، سبب شده است ایشان در میان رهبران و بزرگان و سران جنبش‌های رهایی بخش مردمی و اسلامی بی‎نظیر باشد....»

«نصرالله» اسلحه فرزند شهید خود را به دست فرزند دیگرش داد!

علاوه بر آنچه پیش‌تر بدان اشارت رفت «نصرالله» تنها جانبازی و شهادت را برای اعضای حزب‌الله نمی‌خواست، بلکه فرزند خویش را نیز در راه آرمان و هدف به میدان شهادت فرستاد. این امر موجب شد تا مردم لبنان، بیش از پیش به خلوص و راستکاری وی ایمان آورند. یحیی ابوزکریا نویسنده روزنامه اللواء لبنان و دوست دیرین دبیرکل شهید حزب‌الله در دوره تحصیل در شهر قم در این خصوص خاطرنشان کرده است:

«در پی حمله نظامی ژوئیه گذشته ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان بی‏تردید سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان به یک پدیده سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جهان اسلام و عرب و یکی از محترم‎ترین و سرشناس‎ترین شخصیت‌های برجسته دنیا تبدیل شده است. بدون شک مسلمانان سراسر دنیا برای مردی که از محبوبیت یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون مسلمان برخوردار شده است و برای پیروزی و موفقیت او در مبارزه علیه رژیم صهیونیستی - که از شش دهه پیش همواره عامل درد و رنج و بدبختی مسلمانان بوده است- دعا می‏کنند. در حقیقت، سید ناگهان به چنین محبوبیتی دست نیافته است. آن روز که ایشان را در قلب بخش جنوبی بیروت، در میدانی نزدیک ساختمان تلویزیون المنار در مراسم گرامیداشت شهادت فرزند برومندش سید محمد هادی، استوار و آرام دیدم، هنوز به یاد دارم. او که حسرت و اندوه به دل راه نمی‏داد و شهادت سید هادی را افتخارآفرین می‎دانست. او از فرزند دوم خود سید محمدجواد خواست تفنگ برادر شهیدش را تحویل گیرد و خود را برای پیوستن به همرزمان او در محور جبل‌الصافی در ارتفاعات جبل عامل در جنوب لبنان آماده کند، زیرا بزرگمردان و قهرمانان مقاومت اسلامی از پایگاه‌های جبل‌الصافی برخاسته‎اند. سید حسن نصرالله از هیچ دانشگاه عربی و اروپایی فارغ‌التحصیل نشده، اما اکنون مراد بزرگ و الگوی اندیشمندان و فرهیختگان و دارندگان عالی‏ترین مدارک تحصیلی دنیا شده است که آرزو دارند قلم را کنار نهند و تفنگ به دست گیرند و با انسان‌های پاکی که بزرگ‏ترین دستاورد‌های تمدن کنونی را می‎آفرینند، همگام شوند....»

رهبر حزب الله بین «مقاومت» و «دستیابی به حکومت» تفکیک کرد

و بالاخره از عوامل کامیابی حزب‌الله و رهبر شهید آن اولویت بخشیدن به مقاومت و عدم پی جویی حکومت و قدرت سیاسی در کشور لبنان است. این مهم به این ترتیب، مورد اذعان زنده‌یاد طلال سلمان روزنامه‌نگار پرآوازه لبنانی و بنیانگذار روزنامه السفیر قرار گرفته است:

«سید حسن نصرالله مدت‌هاست تکلیف این موضوع را روشن کرده و بین مقاومت و دستیابی به حکومت، فرق قائل شده است، خیال خود و دیگران را در این زمینه راحت کرده و این تصور را از آنان گرفته است که فکر کنند وقتی این حزب آخرین بخش از خاک جنوب را آزاد کرد، با اسلحه به بیروت بازخواهد گشت و به خاطر پیروزی به دست آمده، مشروعیت کامل را حق خود خواهد دانست. چگونه حزب‌الله توانسته است از نظر روانی این باور را در خود به وجود آورد که بین پیروزی نظامی بر اثر عملیات مقاومت و بهره‌برداری سیاسی از آن برای دستیابی به حکومت، فرق قائل شود و این موضوع را هضم کند؟ این یکی از پرسش‌های بزرگی است که نمی‏توان به آن پاسخ داد، مگر آنکه به عمق این بنیاد عقیدتی، سیاسی، نظامی که دارای یک عنوان تابناک قرآنی است و شیوه پیچیده‌ای را در برخورد با نیرو‌های مختلف در پیش گرفته است، وارد شویم. اندیشه‌ای که از لبنان آغاز می‌شود و از سوریه می‎گذرد و به جمهوری اسلامی ایران ختم می‌شود. بماند که دشمنان همواره با این اندیشه مبارزه کرده‌اند و می‎کنند و سعی دارند با اتهام تروریست بودن، آن را سرکوب کنند. چند روز پیش از آن، یعنی روز شنبه ۲۷ ماه می، سیدحسن نصرالله به مناطق آزاد شده جنوب و به طور دقیق به بنت جبیل، یکی از مراکز منطقه جبل عامل رفت و در مقابل توده عظیم مردمی که برای شنیدن سخنان او آمده بودند، اعلام کرد حزب‌الله به تنهایی این پیروزی را به دست نیاورده است و شرکای او کسانی هستند که پیش از وی برای پیروزی تلاش یا با او همراهی کردند. احزاب ملی و ترقی‌خواه مانند بعثی‌ها، کمونیست‌ها و ملی‎گرایان سوری و جنبش امل - که به تعبیر نبیه‎بری رئیس مجلس نمایندگان لبنان، مادر حزب‌الله محسوب می‏شود- در این پیروزی شریک هستند. وی به حق همه احزاب، گروه‌ها، افراد و سازمان‌ها، در این پیروزی اعتراف کرد. این اعلان از سویی تأیید نقش رهبری او، در مقاومت و آزادسازی نیز محسوب می‌شود. او سپس با صدایی رسا اعلام کرد ما جایگزین حکومت نخواهیم شد و قصد نداریم حکومت مورد نظر خود را برپا کنیم. موضوع برقراری امنیت، برعهده حکومت باقی خواهد ماند و مسئولیت ما مطلق و همه جانبه نخواهد بود. ما متعهد به مقاومت هستیم، نه در آرزوی حکومت. حکومت باید پس از آزادسازی بخش اعظم خاک لبنان و بیرون راندن اشغالگران همچنان به وظایف خود ادامه دهد. ما همواره مقاومت خواهیم کرد تا مزارع شبعا را از اسرائیل باز پس بگیریم و اسیران و بازداشت شدگان را از زندان‌های اسرائیل آزاد کنیم....»

منبع: روزنامه جوان




انتهای متن/

یکشنبه, 20 آبان 1403 ساعت 11:30

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید