به گزارش موسسه راهبردی دیده بان، پس از مطرحشدن مسئله زمینههای نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر میرسد که برخی مؤلفههای مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عموی جامعه مطرحشده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.
دیدهبان در نظر دارد این مسئله را در قالب کتابشناسیهای امنیتی مربوط به سرویسهای جاسوسی غربی بالاخص آمریکا ارایه دهد.
در این گزارش به قسمت دوم کتاب "راهنمای مطالعات اطلاعاتی" نوشتهی «لوچکی. جانسون» که در کشور انگلیس منتشر شده است میپردازیم.
این کتاب اثر نویسندهای است که مقالات متعددی را در این زمینه نگاشته است. رشته مطالعات اطلاعاتی هنوز جایگاه تثبیت شدهای در دانشگاهها نیافته است اما به نظر می رسد که جامعه دانشگاهی انگلیس بیشترین تمایل را نسبت به این مسئله ابراز داشته است.
معمولاً در تعریف اطلاعات به دو جنبه استراتژیکی و تاکتیکی اطلاعات توجه می کنند. اطلاعات استراتژیک عبارت است از «دانش و پیشبینی در مورد جهان». اما اطلاعات در سطح تاکتیکی شامل حوادث و شرایط مربوط به موقعیتهای خاص نظیر میدانهای نبرد است. از اطلاعات تاکتیکی گاهی با عنوان «آگاهی موقعیتی» نیز یاد میکنند. اما در این کتاب اطلاعات استراتژیک در این بافت عبارت است از تلاش رؤسای کشورهای جهان برای درک خطرات و سودهای بالقوه در سطح ملی و بینالمللی.
در زمینه تهدیدات داخلی که آمریکا را مورد هدف قرار میدهد، اف.بی.آی مهم ترین وظیفه را در بر دارد و در مرحله دوم، آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) در کنار وظیفه اصلی خود که جاسوسی است قرار دارد. برای مثال نمونهای از مسائل اطلاعات استراتژیک در سطح بین المللی را میتوان به صورت ذیل ارائه کرد: هستههای فعال القاعده تا چه سطحی در پاکستان عمل میکنند.؟ و در مقابل در سطح تاکتیکی میتوان سؤال ذیل را مطرح ساخت: مسئولین آمریکایی چگونه میتوانند مکانهای استقرار تروریستها در عراق را شناسایی کنند؟
امروزه حدود 95 درصد اطلاعات ارائه شده به سیاستگذاران آمریکایی از منابع اطلاعاتی است که همگی آشکارا هستند اما در این بین درصد کمی از اطلاعات که از عملیاتهای مخفی و سری اطلاعاتی حاصل میشوند نقش بسیار مهمی دارند.
به عنوان مثال نیویورک تایمز اطلاعات تقریباً مناسبی را در مورد مسائل جهانی مطرح میکند اما مطمئناً گزارشی از درون کره شمالی و هستههای القاعده نمیتواند تهیه کند که مورد استفاده سیاستگذاران آمریکا باشد. شاید دلیل تأسیس سازمانهای اطلاعاتی در اکثر کشورها همین احساس خلأ اطلاعاتی باشد. طبیعتاً سازمانهای اطلاعاتی افراد خود را به نقاطی میفرستند که روزنامهنگاران نمیتوانند به ان نقاط وارد شوند. به واقع اسراری در جهان وجود دارد که آمریکا به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای استعمارگر و دیگر کشورها خواهان دانستن آنها هستند.
از منظر دیگر میتوان اطلاعات را به صورت یک فرایند در نظر گرفت؛ معمولاً از این فرایند با عنوان «چرخه اطلاعاتی» یاد میکنند.
لوچکی. جانسون اظهار میدارد که در عصر فناوری آمریکا با چالش حفظ برتری فناوری جاسوسی خود رو به رو شده است. در سال 1999 یک شرکت خصوصی آمریکایی ماهواره بسیار پیشرفتهای ساخت که میتواند عکسهایی را از سطح زمین تهیه کند که کارت بانکی هر شخص را به دقت نشان دهد. خوب این در حالی بود که چنین وضوحی تا پیش از آن تنها در اختیار مخفیترین ماهوارههای آمریکا بود.
آنچه مسلم است برتری آمریکا در زمینه اطلاعات علائم نیز دچار افول شده است. اکثر ماهوارههای شنود آژانس امنیت ملی میتوانند ارتباطات آنالوگ را رهگیری کنند؛ اما امروزه تلاش میشود تا ارتباطات با استفاده از امواج فوری انجام شود. همچنین در زمینه ناکامی اطلاعاتی نیز تنها به یکی از چندین و چند ناکامی سیا اشاره شده و آن هم عدم پیش بینی آزمایش هستهای هند در سال 1998 است.