به گزارش موسسه راهبردی دیدهبان، پس از مطرحشدن مسئله زمینههای نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر میرسد که برخی مؤلفههای مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عمومی جامعه مطرحشده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.
دیدهبان در نظر دارد این مسئله را در قالب کتابشناسیهای امنیتی مربوط به سرویسهای جاسوسی غربی بالاخص آمریکا ارایه دهد.
در این گزارش به کتاب "جامعه اطلاعاتی آمریکا و جذب نازیهای سابق در اوایل جنگ سرد" نوشتهی « جانجی. کارتر» که در کشور آمریکا منتشر شده است میپردازیم.
کتاب حاضر به بررسی تاریخ و پیامدهای به کارگیری افسران اطلاعاتی نازی از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا در دورهای مهم از جنگ سرد (از سقوط برلین تا اواخر دولت آیزنهاور، 1960-1945) میپردازد. از همان ابتدا جامعه اطلاعاتی آمریکا اعتقاد داشت که این رابطه برای مقابله با تهدید فزاینده و توسعهطلبانه اتحاد شوروی در اروپا و مناطق دیگر جهان الزامی است. بعدها مشخص شد که سرویسهای اطلاعاتی شوروی به درون بسیاری از شبکههای نازی که آمریکا روی آنها اتکا داشت، نفوذ کرده بودند. این نفوذ روسها بسیاری از تلاشهای غرب برای مهار و عقب راندن شوروی از اروپا و دیگر مناطق را با شکست مواجه کرده بود. با توجه به این موضوع،کتاب حاضر نشان میدهد که عدم تمایل رهبری جامعه اطلاعاتی آمریکا برای برخورد با علت اصلی این مشکل و در نتیجه مهار پیامدهای منفی آن برای امنیت ملی این کشور، موجب تداوم این مشکل در بازه زمانی طولانی گردیده است.
در فصل اول کتاب به موضوع جذب نیروهای اطلاعاتی نازی از سوی جامعه اطلاعاتی میپردازد. در اینجا میبینیم آمریکا در تاریخ دیپلماسی خود همواره دو سنت را داشته است: مقابله و تبانی. در اواخر جنگ جهانی دوم این دو سنت آمریکایی همزمان به کار گرفته شدند، بهگونهای که برای جذب دانشمندان و عوامل اطلاعاتی نازی جهت مقابله با امپریالیسم شوروی، آمریکا دست به تبانی با نازیها زد.
در فصل بعدی رابطه بین آمریکا و شوروی از دوران قبل از جنگ جهانی دوم را در کانون توجه خود دارد، رابطهای که از همان ابتدا بر ترس و تردید بنا شده بود و تاکنون نیز شاهد آن هستیم.
در بخش دیگر به دو عملیات اطلاعاتی آمریکا برای شناسایی و جذب دانشمندان و تکنسینهای نازی اشاره دارد: عملیات آلسوس و عملیات هوای ابری/گیرهکاغذ. در عملیات آلسوس که در سه مرحله و در سه کشور ایتالیا (1943)، فرانسه (1944) و آلمان (1945) انجام شد، عوامل اطلاعاتی آمریکا کار شناسایی و خروج دانشمندان اتمی آلمان را انجام دادند.
در ادامه به عملیاتهای جامعه اطلاعاتی آمریکا در شناسایی و جذب افسران اطلاعاتی نازی میپردازد. در همین رابطه از اواسط سال 1945 تا 1946، مجموعهای از نیروهای اطلاعاتی آمریکا به طور مشترک برنامهای را برای جذب افسران اطلاعاتی آلمان آغاز کردند. به هر حال در این دوران جامعه اطلاعاتی آمریکاییها با مشکلاتی همچون فقدان نیروهای زبده و حضور گسترده عوامل شوروی مواجه بود. در این رابطه نیروهای آمریکایی با حضور در میان آوارگان جنگی و اردوگاه اسرا به شناسایی افسران اطلاعاتی نازی میپرداختند. جالب اینجاست که بعدها فاش گردید بسیاری از عوامل جذب شده در کنترل سرویس اطلاعاتی شوروی بودهاند و عملاً برای آن ها کار میکردهاند.
نویسنده عنوان میدارد که هدف بسیاری از عوامل اطلاعاتی نازی با اهداف کارفرمایان آنها (جامعه اطلاعاتی آمریکا) متفاوت بود. از سوی دیگر آمریکاییها توان نظارت بر این عوامل و شبکهها را نداشتند و فاقد عوامل اطلاعاتی دیگری برای گردآوری اطلاعات بودند که همین امر ارتیاطات عوامل نازی با سرویس اطلاعاتی شوروی را تسهیل میکرد. بنابراین پدیده مذکور نواقص و ضعفهایی جدی را در سالهای اولیه جنگ سرد برای آمریکا ایجاد کرده بود.