دلم ز هول خبر بعد عید تاب نداشت
و غیر بهت برایم کسی جواب نداشت
دلم ز هول، چنان سیر و سرکه میجوشید
یتیم کوچه لباس سیاه میپوشید
دلم ز هول عددها حساب یادش رفت
ز ازدحام جسدها حساب یادش رفت
قرار بود نبُرّد خلیل!چاقویت
ز داغ لرزه نیفتد به دست و زانویت
قرار بود به جز کاروان ثارالله
کسی قدم نگذارد درون قربانگاه
فقط حبیب بنا شد که امتحان بدهد
قراربود که یک پیر مرد جان بدهد
تو مثل کوفه نبودی منا...بگو چه شده
چه چهره های کبودی...منا بگو چه شده
نه آتشی نه غلافی نه هیزم آوردند
بدون ضربه ی سیلی کبودشان کردند
به شیوه های جدیدی سقیفه رو کرده
تبار فاطمه را بین کوچه آورده
رسید و راه روی نسل شیعه بست آنجا
بدون ضرب لگد سینه میشکست آنجا
برای کینه ی شان قتل فاطمه کم بود
عمود بر سر سردار علقمه کم بو
*****************
خوش آمدید رسیدن بخیر!حاجی ها
قدم نهید روی چشم غیر حاجی ها
خوش آمدید سفرکردگان برگشته
مهاجران الی الآسمان برگشته
ز من به تک تکتان یک سلام با گریه
ز من به تک تکتان احترام با گریه
هنوز عطر حرم مانده است در بدنت
چقدر خاطره پیچیده است در کفنت
شبیه آجر کعبه است قاب تابوتت
گلاب قمصر کعبه گلاب تابوتت
حسین فراغت-مهر ۹۴