به گزارش موسسه راهبردی دیده بان، پس از مطرحشدن مسئله زمینههای نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر میرسد که برخی مؤلفههای مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عموی جامعه مطرحشده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.
دیدهبان در نظر دارد این مسئله را در قالب کتابشناسیهای امنیتی مربوط به سرویسهای جاسوسی غربی بالاخص آمریکا ارایه دهد.
در این گزارش به بخش دوم کتاب "اطلاعات، تروریسم و امنیت ملی" نوشتهی «آتور هاوس» که در کشور آمریکا منتشر شده است میپردازیم.
در فصل هفتم این کتاب مبحث نجات یافتن از حوادث تروریستی مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده معتقد است افراد باید بر چهار نکته ذیل توجه کنند: 1- خواست زندهماندن، 2- توانایی برقراری تماس، 3- تمرینات فیزیکی و ذهنی و 4- اعتقاد به پروردگار جهان. البته این نکات عمدتاً برای کسی بیان شده است که در اسارت تروریستها به سر میبرد.
موضوع جالب تروریسم مجازی که بحث داغ این روزها است میباشد که در فصل هشتم مورد بررسی قرار گرفته است. امروزه تقریباً هر کتاب با موضوع و محوریت اطلاعات و امنیت، فصلی را به مبحث تروریسم مجازی اختصاص میدهد. تروریستها بیش از پیش برای انجام عملیاتهای خود به استفاده از فناوری روی آوردهاند. در عین حال اینترنت آن هم از نوع پرسرعت آن امکان برقراری رابطه بهینه برای تروریستها را فراهم آورده است و آنها حتی از این طریق به وسیله فایلهای تصویری و کیفیت بالا به یکدیگر آموزش نیز میدهند. در همین حال تروریستها میتوانند در فضای مجازی نیز دست به حمله بزنند و با حک و نفوذ به پایگاههای داده مراکز مهم دولتی، نظامی، اقتصادی و... زیرساختها و یا اطلاعات امنیتی ذخیره شده به لحاظ دیجیتالی را سرقت کرده یا به طور کلی نابود کنند.
در فصل نهم کتاب به موضوع ریشههای بنیادگرایی اسلامی اختصاص یافته است و طبق آنچه که میتوان از یک نویسنده آمریکایی انتظار داشت، وی نگرش مثبتی به اسلام اتخاذ نکرده است. به اعتقاد او تاریخ نشان میدهد که اسلام ماهیتی خشونتبار دارد و ستونهای اسلام (از جمله جهاد) به خشونتبار شدن این دین کمک میکند. به عبارتی نویسنده با یک نگاه غیرمنصفانه و عنادآمیز و درک ناقصی که از اسلام دارد، جهادی را که برای مقابله با دشمنی که به کشور، جان، مال و ناموس مسلمین تعرض کرده است واجب گردیده، اینگونه تفسیر به رأی میکند و به رهبران جهان توصیه میکند که اسلام را به درستی درک کنند و چگونگی رادیکال و خشونتبار شدن آن را مدنظر قرار دهند.
شبکه تروریستی القاعده موضوع فصل دهم است و تاریخچه، مکان، شگردهای عملیاتی، اندازه و رهبری این شبکه مورد بررسی قرار گرفته است. نکته اصلی مدنظر نویسنده این است که القاعده یک گروه تروریستی نیست بلکه یک «شبکه تروریستی» سازمان یافته و بسیار پراکنده و منعطف است. حزبا... هم در فصل بعدی به عنوان سازمان بنیادگرای شیعه معرفی شده است و تاریخچه تشکیل و عقیه این گروه به مکتب شیعه به طور خاص مورد بررسی قرار گرفته است.
بخش دوم کتاب به اطلاعات و مبارزه با تروریسم اختصاص یافته است. در فصل دوازدهم به مبحث در اختیار داشتن دانش از دشمن پرداخته است. هنگامی که دانش ضعیفی در دست باشد نتایج ضعیفی نیز به دست خواهد آمد. دو نمونه کوبا و ویتنام در دوران جنگ سرد نشان میدهد که در اختیار داشتن دانش ضعیف چه فجایعی به بار خواهد آورد.
تغییر در فرایند کنونی ضداطلاعات موضوع فصل چهاردهم است و نویسنده معتقد است جامعهی آمریکایی روحیه جنگطلبی خود را از دست داده است. امروزه به اعتقاد وی آمریکا، به رهبران کارآمد و لایق نیازمند است که شیوههای جدید ضداطلاعات را به کار گیرند. وی برخی تدابیر جدید ضداطلاعات را بدین صورت برشمرده است: 1- رهگیری پولهای سعودیها، 2- جلوگیری از معرفی اسلام در زندانها و 3- انحلال گروههای مسلح مسلمان.
فصل هفدهم به مبحث «اصلاح اطلاعات» اختصاص یافته است. نویسنده معتقد است که تروریستها در جنگ خود علیه آمریکا به پیروزی رسیدهاند و هم هراس و هم ویرانی به دنبال آوردهاند. در این فصل به تغییرات در اطلاعات پیش از 11 سپتامبر اشاره شده که این تغییرات ناکارآمد خوانده شدهاند. به عنوان مثال قانون اصلاح اطلاعات مصوب سال 1996 مانع از وقوع 11 سپتامبر نشد. بنابراین نویسنده به آیندهی نتایج اصلاح اطلاعات در آمریکا خوشبین نیست.
در پایان و در فصل هجدهم شاهد نتیجهگیری نویسنده هستیم. وی به شدت نگرشی ضداسلامی دارد و حتی در نتیجهگیری بسیار وقیحانه اشاره میکند که وجود یک مسجد به معنای وجود تروریستها در آن حوالی است و در ادامه نیز به فعالیتهای تروریستی تحت حمایت چین نیز پرداخته است. او پیشبینی میکند که اگر جنگ علیه تروریسم پایان یابد احتمالاً جنگ سرد دوم بین آمریکا و چین را شاهد خواهیم بود.