به گزارش موسسه راهبردی دیدهبان، پس از مطرحشدن مسئله زمینههای نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر میرسد که برخی مؤلفههای مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عموی جامعه مطرحشده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.
دیدهبان در نظر دارد این مسئله را در قالب کتابشناسیهای امنیتی مربوط به سرویسهای جاسوسی غربی بالاخص آمریکا ارایه دهد.
در این گزارش به قسمت دوم کتاب "مدیریت بحران" نوشته «دنیس اسمیت» و «دومنیک الیوت» که در کشور انگلیس منتشر شده است میپردازیم.
نویسندگان در فصل سوم کتاب به درک «بحرانهای صنعتی» توجه کردهاند. شرکتهای خصوصی و سازمانهای دولتی در نتیجه فعالیتهای خود با مشکلات استراتژیک عدیدهای مواجه شدهاند. نظریه سازمانی و علوم مدیریت همیشه تلاش کردهاند تا رفتار سازمانها را درک کنند و تکنیکهای بهینهسازی عملکرد سازمانها را دریابند.
بحرانهای صنعتی شاهد افزایش اهمیت خود هستند چرا که میزان آسیب و هزینهای که این بحرانها بر سازمانها و جامعه تحمیل میکنند بسیار زیاد است. در ادامه به بحرانهای ناشی از خطای انسانی اشاره گردیده است.
در سال 1979 یکی از نیروگاههای هستهای آمریکا دچار سانحه شد و هسته یکی از راکتورهای نیروگاه ذوب شد. نویسندگان به روند صعودی رویداد بحرانها اشاره کردهاند و ضمن ارائه گونهشناسی بحران در صددند تا نظریهای عمومی در مدیریت بحران ارائه کنند. میلر معتقد است که سازمان ها برای تعیین نقاط ضعف و آسیبهای خود باید از اشخاص ثالث استفاده کنند. این مهم باعث میشود نقاطی که میتواند باعث نفوذ متجاوزان شود شناسایی و با ایجاد لایههای محافظتی بیشتر و رفع نقص مانع مورد گزند قرار گرفتنشان شود.
در فصل بعد اشاره میشود که رشته مدیریت بحران سازمانی در دهه 1980 با رشد چشمگیری همراه بود. در آن دهه بحرانهای جدی نظیر واقعه چرنوبیل و حادثه بوپال روی داد.
در آذر ماه سال 1363 ابر مسمومی ناشی از نشت گاز سمی صنعتی بسیار خطرناکی، بر فراز شهر بوپال در کشور هندوستان به حرکت درآمد که وخیمترین فاجعه صنعتی جهان نام گرفت. این نوع گاز سمی که از کارخانه حشرهکشسازی شرکت آمریکایی «یونایتد کارباید» نشت کرد، این فاجعه را به بار آورد و باعث شد چندین هزار نفر کشته و بیش از ۳۰۰ هزار نفر هم بیمار شوند، که بسیاری از آنها کاملاً معلولند و در شرایط دشواری زندگی میکنند.
گاز سمی نخست خانههای نزدیک کارخانه را فرا گرفت و به واسطهی همین امر خیلیها بلافاصله جان باختند، سپس ابری ضخیم همه اطراف محوطه را پوشاند. این در حالی بود که همه اهالی شهر در خیابانها در حال خفگی بودند.
پس از فاجعه رسوایی بزرگی بر سر موضوع مصونیت قضایی مدیران شرکت یونیون کارباید مطرح شد و هیچ مسئولیتی متوجه مدیران آن نگردید، گویا فاجعه طبیعی و غیرقابل پیش بینی بوده است و مدیران شرکت نمیتوانستهاند هیچ اقدامی برای جلوگیری از بروز آن انجام دهند. نکته حائز اهمیت هم حقوق بشری است که به خوبی در این حادثه از طرف آمریکا و مجمع بینالمللی رعایت شد!
به هر حال در فوریه ۱۹۸۹ دیوان عالی هند طرف آمریکایی را به پرداخت ۴۷۰ میلیون دلار محکوم کرد، که ۵۰ میلیون دلار آن را دفتر یونیون کارباید در هند و ۴۱۵ میلیون دلار آن را دفتر اصلی شرکت در آمریکا میبایست پرداخت کند. البته از این مبلغ تنها ۲۵۰ میلیون دلار آن را شرکتهای بیمه پرداخت کردند. بازماندگان قربانیان این فاجعه هم فقط مبلغ ۲۵۰۰۰روپیه (تقریباً معادل ۵۴۰ دلار) غرامت دریافت کردند که در مقابل چندین سال درد و رنج ناشی از این فاجعه غمانگیز بسیار ناچیز است.
طبق آمارهای نهایی نشت گاز از این کارخانه حشرهکشسازی به کشته شدن دست کم ۱۸ هزار نفر از سال ۱۹۸۴ تاکنون منجر شده و هزاران نفر دیگر هنوز در اثر آن با مشکلات جسمانی گریبانگیر هستند. یونیون کارباید در بوپال اکنون کارخانهای متروکه است اما هنوز حدود ۲۵ تن مواد سمی در محل باقیماندهاست و شرکت یونیون کارباید از زیر تمیزکاری محل فاجعه شانه خالی میکند. افراد زیادی هم برای حقوق قربانیان این فاجعه شیمیایی تلاش میکنند.
اما در ادامه به بررسی مدلسازی فرایند مدیریت بحران پرداخته شده است. اسمیت موانع مدیریت بحران را اینگونه شناسایی میکند:
1- مسائل روانی- اجتماعی مرتبط با برداشتها، مفروضات و فرایندهای روانشناختی شکلدهنده به رفتار؛
2- موانع فرهنگی که در سطح گروهی در یک سازمان عمل میکنند. به عنوان مثال رفتار گروههای مختلف درون سازمان؛
3- موانع سیستمی از جمله فشارهای ساختاری و محیطی و محدویتهای سازمان.
باری ترنر هم به مواردی توجه کرده است که عملکرد سازمانها باعث وقوع فجایع میشوند.
در ادامه به فرهنگ سازمانی هم توجه شده است. گاهی اوقات فرهنگ یک سازمان به عامل اصلی وقوع بحران تبدیل میشود. دراین میان عقلانیت رفتاری نقش بسیار مؤثری ایفا میکند. هماهنگی مؤثر درون سازمانی یکی از عوامل جلوگیری کننده از وقوع بحران است. روابط انسانی با طبیعت، ماهیت واقعیت انسان و ماهیت فعالیتهای انسانی در فصل نهم بررسی شده است.
در فصل هفدهم این کتاب به نقاط مشترکی که مابین بحرانها و فجایع وجود دارد اشاره شده است:
1- وقوع بحران درون سیستمهای اجتماعی-تکنیکی پیچیده؛
2- اشتباهات انسانی بیشترین تأثیرات را در وقوع سوانح داشتهاند.
مورد دوم بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه خطاهای انسانی سهم زیادی در سوانح دارند، این میتواند یک زنگ خطری برای مسئولین ما باشد. البته فرض در این مقال بر این بوده است که این اشتباهات همگی سهوی بوده و عمدی در کار نبوده است. اما اگر در یکی از مراکز مهم کشور عاملی نفوذی با برنامهریزی قبلی و به صورت عمدی دست به خرابکاری بزند و آن را بهگونهای عادی نمایش دهد که فقط اشتباهی انسانی بوده است اوضاع به کلی عوض میشود. این مهم نظارت بیشتر دستگاههای حراستی را میطلبد تا به لطف خدا که تاکنون چنین اتفاقاتی را شاهد نبودیم بعد از این هم بدون هیچ مشکلی کارها به سرانجام برسد. این فجایع در صورت اتفاق هم از نظر تلفات و هم از نظر مادی بسیار خسارتبار هستند؛ چنان که در حادثه آتشسوزی «مانگالش» سیزده نفر کشته و تعداد بسیاری نیز به شدت مجروح شدند.