کتابشناسی و نفوذ
جاسوسی و تشدید اطلاعات استراتژیک

این سازمان جاسوسی به نحو نظام‌مندی نتوانست جاسوسان مورد نیاز را برای کشف برنامه‌ها و نیت‌های جبهه مقابل آمریکا گرد آورد!

به گزارش موسسه راهبردی دیده‌بان، پس از مطرح‌شدن مسئله زمینه‌های نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر می‌رسد که برخی مؤلفه‌های مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عموی جامعه مطرح‌شده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.

دیده‌بان در نظر دارد این مسئله را در قالب کتاب‌شناسی‌های امنیتی مربوط به سرویس‌های جاسوسی غربی بالاخص آمریکا ارایه دهد.

در این گزارش به قسمت دوم کتاب "تشدید اطلاعات استراتژیک" نوشته «ریچارد ال. راسل» که در کشور آمریکا منتشر شده است می‌پردازیم.

فصل اول کتاب تحت عنوان «اطلاعات استراتژیک و کشورداری آمریکایی» ابتدا نمودهای ضعف‌ها، نارسایی‌ها، و ناکامی‌های جامعه اطلاعاتی آمریکا را برمی‌شمارد. در این میان به دو رویداد بیش از همه تأکید می‌ورزد: اول یازده سپتامبر و دوم برآورد غلط از برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی عراق. در این زمینه اصلاحاتی که سران آمریکایی برای بهبود وضعیت دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی خود انجام داده‌اند تشریح می‌کند، ولی این علاج‌ها را نه تنها کافی نمی‌داند بلکه زیان‌بار نیز معرفی می‌کند و سپس به تعریف مفهوم اطلاعات استراتژیک می‌پردازد.

نویسنده در این خصوص اطلاعات استراتژیک را اطلاع‌رسانی و تحلیل‌هایی معرفی می‌کند که بیش از هر چیز به علایق و مسئولیت‌های رییس جمهور به‌عنوان فرمانده کل قوا در جهت حفاظت کشور ارتباط می‌یابند. به نظر نویسنده اطلاعات استراتژیکی که سازمان جاسوسی سیا تولید می‌کند یکی از حساس‌ترین ابزارهای قدرت ملی برای اعمال اختیارات رییس جمهور به عنوان فرمانده تمام قوا است. از این جهت اطلاعات استراتژیک مطلوب می‌تواند قدرت و نفوذ سایر ابزارهای قدرت ملی را نیز افزایش دهد.

در قسمت سوم همچنین تبیین می‌شود که چگونه شور و اشتیاق مردم نسبت به جنبه‌های هیجان‌ برانگیز مأموریت سیا در انجام اقدامات مخفی و فعالیت‌های ویژه به نمایندگی از رییس جمهور، باعث انحراف در ارزیابی عملکرد سیا در زمینه اطلاعات استراتژیک و ریشه ناکامی‌های پی در پی و بی‌شمار این سازمان شده است. در ادامه در قسمت چهارم این فصل تأملاتی را در زمینه اطلاعات استراتژیک سیا برای اعضای هیأت دولت آمریکا ارائه می‌دهد. در این قسمت نویسنده کتاب هدف و ماهیت تأسیس سازمان سیا و اختیاراتی را که به این سازمان محول شده تشریح می‌کند. در نهایت در قسمت پنجم این فصل هم به تبیین دو مورد شاخص از ناکامی‌های سیا که مربوط به عراق و حادثه یازده سپتامبر می‌شود می‌پردازد.

فصل دوم کتاب تحلیلی موشکافانه از عملکرد سیا در زمینه اطلاعات استراتژیک در دوران جنگ سرد ارائه می‌دهد. به نظر این نویسنده سازمان سیا در دوران جنگ سرد و به خصوص در بحران لهستان، استثناً در این حوزه عملکرد نسبتاً خوبی داشته است. امادر عین حال خاطرنشان می‌سازد قصورهای زیادی نیز داشته است. در این خصوص هدایت جاسوسان بی‌شماری که برای دولت‌های متخاصم کار می‌کردند و نیز از دست دادن جاسوسان در داخل شوروی را ذکر می‌کند. وی معتقد است این ناکامی‌ها اسطوره دوران طلایی فعالیت سیا بر ضد تهدید سنتی و قدیمی شوروی را تضعیف می‌کند.

اما فصل سوم کتاب نگاه جامع‌تری به شکست‌های اطلاعاتی و جاسوسی سیا در گردآوری، تحلیل مسائل حساسی که سه رییس جمهور آمریکا (جرج‌بوش پدر، کلینتون و جرج بوش پسر) با آن‌ها روبه‌رو بودند؛ ارائه می‌دهد. در این راستا ناتوانی سیا در فراخواندن جاسوسان آمریکایی مستقر در داخل خاک عراق قبل از تجاوز صدام به کویت، اقدام القاعده در مستقر ساختن آسوده «بن لادن» برای انجام حملات تروریستی بعد از اقدامات تروریستی وی علیه منافع آمریکا در آفریق و یمن، و هشدار در زمینه آزمایش هسته‌ای هند که عربستان سعودی را وارد یک مسابقه تسلیحاتی کرد، افشای شبکه قاچاق هسته‌ای عبدالقادر خان،‌ و ارائه ارزیابی درست در مورد برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای در آفریقای جنوبی و کره شمالی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

در فصلی دیگر به ارزیابی عملیات‌های سیا برای جمع‌آوری اطلاعات انسانی ارائه می‌دهد. هرچند استخدام و هدایت جاسوسان برای سرقت اسرار از دولت‌های خارجی همواره یکی از مأموریت‌های اصلی سیا برای اطلاع رسانی به رییس جمهورشان بوده است؛ اما این سازمان جاسوسی به نحو نظام‌مندی نتوانست جاسوسان مورد نیاز را برای کشف برنامه‌ها و نیت‌های به اصطلاح دشمنان آمریکا گرد آورد. چون همان طوری که می‌دانیم ملاک دشمنی کشورها با آمریکایی‌ها همراهی و عدم همراهی آن‌ها با سیاست‌های خبیثانه دولت آمریکا است، گرچه هر چند وقت یکبار هم خبرهایی مبنی بر شنود تلفن مقامات ارشد کشورهای فرمان‌بردار اروپایی نظیر آلمان، فرانسه و... توسط سفارت‌خانه‌های آمریکا هم به گوش می‌رسد. به عبارتی دوست و دشمن برای امریکایی که خود را ارباب دنیا می‌پندارد هیچ فرقی نمی‌کند. جالب است که همه اینها هم به بهانه دفاع از شهروندان آمریکایی در برابر حملات احتمالی دیگر کشورها است. فقط کودتاهایی مثل 28 مرداد 1332 در ایران مشخص نیست در کجای این سیاست قرار می‌گیرد!




انتهای متن/

سه شنبه, 25 خرداد 1395 ساعت 16:13

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید