موسسه راهبردی دیده بان، در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب به دلیل عدم شکلگیری و انسجام نهادها و سازمانهای دولتی، فضایی مطلوب برای اقدامات گروههای مخالف و معاند بدست آمده بود تا با استفاده از حرکتهای مسلحانه و تروریستی در مراکز حساس کشور به مقابله با نظام اسلامی بپردازند. اما بررسی روند حرکت اقدامات تروریستی در کشور به خوبی نشان میدهد که با رشد و انسجام ساختار جمهوری اسلامی، مهارت و اقتدار در تامین امنیت کشور نیز حاصل شد.
نگاه آماری به پراکندگی فعالیت گروههای تروریستی در طول انقلاب مؤید این مطلب است که کمکم پایگاهها و بعداً گستره جغرافیایی اقدامات مسلحانه به سمت مناطق مرزی خصوصاً در منطقه مرزهای شرقی و غربی کشیده شد و عملاً گروههای تروریستی با جایگیری در مناطقی خارج از خاک کشور ولی همجوار با مرزها که نشان از عدم پایگاه و حمایت مردمی بود، فقط امکان اقدامات فصلی یا موردی را داشتند. هر چند محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران با گذشت سه دهه امروز در برخی موارد به گستره فرامنطقهای رسیده است، اما وجود شرایط نامساعد برخی کشورهای همسایه و سرمایهگذاریهای غربی در این مناطق، همچنان بستر بروز تروریسم در منطقه را ایجاد میکند.
همانطور که گفته شد یکی از بسترهای تولید و رشد تروریسم در منطقه مربوط به کشورهای هممرز در شرق جغرافیای جمهوری اسلامی ایران است و نتایج ضد امنیتی آن در برخی موارد دامنگیر امنیت مناطق مرزی ایران نیز میگردد. هر چند رسانههای غربی همواره در پوشش اقدامات تروریستی این منطقه از جمهوری اسلامی ایران تلاشدارند ارتباطی تنگاتنگ میان این اتفاقات با زیست اقوام و مذاهب متفاوت در این مناطق را القا کنند، اما بررسی دقیق تنوع قومی و مذهبی مرزهای شرقی در منطقه سیستان و بلوچستان نشان میدهد که اساساً رفتار و گرایشات مردمان بلوچ و سنی مذهب شرق کشور بر مبنای زیست مسالمتآمیز با هموطنان شیعه و فارس منطقه بوده و این مسئله حتی در تعاملات و ارتباطات تنگاتنگ مردمان کشورهای همسایه نیز دیده میشود. به عبارت دیگر وجه اشتراکات فراوان ساکنین منطقه در اعتقاد به دین مبین اسلام، وطندوستی و دفاع از میهن در مقابل بیگانه، پایبندی به ارزشها و فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی و وصلتهای فامیلی بدون تاثیرپذیری از تعصبات قومی و مذهبی باعث شده که اساس زندگی مردمان این منطقه حتی با طوایف ساکن در آنسوی مرزها بر پایه دوستی و مسالمت باشد.
اما علیرغم بررسی تاریخی رفتار و گرایشات مردمان منطقه، فراوانی بروز گروههای مسلح و اقدامات تروریستی که در عرصه تبلیغات رسانهای توأم با القای اختلافات قومی و مذهبی صورت میگیرد، بیانگر وجود دلایلی خارجی در بروز ناامنیها است. تولید گروههایی مانند ریگی و جریانات قبل و بعد از آن که علیرغم ادعای برخورداری از حمایتها مردمی در منطقه توسط علما و روئسای قبایل به شدت نفی میشوند، وجود شرایط و تاثیرات خارجی را نشان میدهد که عمده دلایل آن را میتوان در موارد ذیل برشمرد.
مواد مخدر
در کشورهای شرق ایران شامل بخش اعظمی از خاک افغانستان و بخشی از پاکستان که به هلال طلائی مشهور شد است، میتوان زمینهای زیر کشت خشخاش را مشاهده کرد که تأمین کننده بخش اعظمی از مواد مخدر جهان هستند. این مسئله که از دیرباز در منطقه وجود داشته است تا قبل از حضور نظامی ناتو و آمریکا تابع شرایط خاص و قوانین مشخصی بود که با حضور نظامی غرب و تشدید ناامنی در منطقه افزایشی در حدود 45 برابری داشته است! نکته مهم در این افزایش چشمگیر آن است که در کشور افغانستان وسیعترین مناطق زیر کشت خشخاش تحت کنترل نیروهای انگلیسی بوده و به همین دلیل تولید مواد مخدر نمیتواند بدون هماهنگی و همراهی نظامیان انگلیسی تداوم داشته باشد. بررسی و تحلیل بسیاری از کارشناسان در مورد عدم توجه نیروهای نظامی غربی به افزایش تولید مواد در افغانستان نیز نشان میدهد که اساساً با توجه به انتقال حدود 3درصد این مواد به آمریکا، انگیزه چندانی برای مبارزه نظامیان این کشور وجود نداشته و انگلیس نیز غیر از عدم توانایی آشکار در مقابله با این موضوع که باعث انفعال در برابر آن شده است، در مواردی نیز از بهره اقتصادی آن نیز استفاده کرده است.
حال در این شرایط با وجود مبارزه پرهزینه جمهوری اسلامی ایران با این پدیده، همچنان مسیر ترانزیت از خاک ایران بهترین و کمهزینهترین مسیر انتقال مواد مخدر است و قاچاقچیان عمده موادمخدر برای عبور از سد دفاعی و امنیتی ایران در برابر ورود این پدیده، با صرف هزینههای کلان اقدام به تسلیح و تجهیز تا آموزشهای نظامی عناصر خود میکنند و صرفه اقتصادی مسیر ایران باعث شده که حاضر به رویارویی و درگیری مستقیم با نیروی امنیتی و نظامی ایران باشند. فضای بوجود آمده در این شرایط گروههای سیاسی و ضدانقلاب را نیز جذب خود کرده است تا دستی بر آتش تقابل نظامی با جمهوری اسلامی ایران داشته باشند. این گروههای که معمولاً خود نیز بخشی از درآمدهای خود را از طریق قاچاق مواد مخدر تأمین میکنند، بعد از گذشت از مراحلی مورد حمایت و تأمین سرویسهای اطلاعاتی معاند با نظام ایران قرار میگیرند.
عوامل ایدئولوژیک
بروز ایدئولوژی سلفیت تکفیری در منطقه که با حمایتهای مالی و معنوی کشورهایی همچون عربستان و در شکل تأسیس مدارس دینی انجام گرفته است، یکی از زمینههای رشد و گسترش گروههای تروریستی در منطقه بوده است. بررسی گروههای تروریستی که تاکنون علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کردهاند نشان میدهد که اساساً رهبران فکری و عقیدتی این گروهها درسخواندههای این مدارس در کشورهای همجوار و بالاخص پاکستان بودهاند. نکته مهم اینکه تقرباً اکثریت تعلیمگیرندگان مدارس دینی مذکور در پاکستان، در خلال همین آموزشها به اندیشه کفر شیعه میرسند و بعد از آن از کانالهایی دیگر برای اقدامات عملی علیه جمهوری اسلامی تجهیز میشوند. هرچند جذب شدگان در این مدارس دینی عمدتاً از پیروان اهل سنت میباشند، اما اختلاف این آموزشها با اهل سنت باعث شده که تقریباً اکثر علمای اهل سنت سلفیگری تکفیری را یک جریان منحرف معرفی کرده و نفی کنند. در عمل نیز دامنه عملیاتهای تروریستی علیه مردمان منطقه بیش از آنکه دامنگیر شیعیان باشد، باعث شهادت اهل سنت منطقه شده که افکار و عقاید منحرف این گروهها را نفی میکنند.
تجمع گروههای تروریستی در کشورهای همسایه شرقی
شاید القاعده بتوان اولین گروه تروریستی عمده در افغانستان دانست که با هدف مبارزه با اشغالگری شوروی در این کشور فعال شد، اما هدایت غربی در پشت پرده فعالیت این گروه در دراز مدت سبب گردید تا القاعده بستر بروز و تولید دیگر گروههای تروریستی منطقه قرار گیرد که حالا دیگر در کنترل کامل هیچکس از جمله خود سرویسهای غربی نیستند! کمترین ضرر القاعده برای امنیت منطقه تبلیغ حرکتهای مسلحانه به اسم فرهنگ جهاد و شهادت بود که غیر از مخدوشسازی چهره اسلام در جوامع دیگر که موضوع این مطلب نیست، باعث شد تا دیگر گروهها و حرکتهای مسلحانه نیز شکل گیرد.
در بستر بوجود آمده دلایلی همچون نبود یک دولت مرکزی قدرتمند برای اجرای قانون و تامین امنیت در افغانستان به علاوه حضور نظامی شوروی و بعد آمریکا و ناتو، فرصتی را بوجود آورد تا به اسم جهاد و مبارزه با کفر به تدریج گروههای مسلح دیگر نیز تشکیل شده و گروههای تروریستی موجود به شدت رشد و گسترش یابند. درواقع گروههای پرسابقهای همچون القاعده و طالبان با توجه به دستیابی به منابع مالی، تأمین اسلحه و آموزشهای عقیدتی فرصت حمایت و فعالیت گروههای معارض منطقه برای تبدیل شدن به گروههای تروریستی را ایجاد کردند. نگاهی به سوابق مربوط به اعضای گروههای همچون حزبالفرقان، ریگی، جیشالعدل در منطقه نشان میدهد که بدون استثنا سرکردگان این گروهها هر کدام برای مدتی در عضویت دیگر گروههای تروریستی منطقه همچون القاعده بودهاند.
تبلیغات رسانهای با محوریت تبعیض قومی و مذهبی
نگاهی به تبلیغات و ادعاهای گروههای تروریستی منطقه سیستان و بلوچستان وجه اشتراکی در حوزه مبارزه علیه تبعیض قومی و مذهبی را نشان میدهد و همنوایی این مسئله در رسانههای غربی ترکیب تبلیغاتی نسبتاً مؤثری ایجاد کرده است. این در حالی است که اساساً میزانی تفاوت میان وضعیت فرهنگی و معیشتی سیستان با بلوچستان وجود داشته و ریشههای این مسئله را میتوان در رفتارو سیاست برجای مانده از رژیم پهلوی و همچنین شرایط جغرافیایی به دلیل وجود رود هیرمند و دریاچه هامون در منطقه سیستان دانست. هر چند تبلیغات گفته شده تا حدی بر جوانان منطقه تاثیر گذارده است، اما جمعیت مسن و میانسال این استان که وضعیت رژیم گذشته و روند روبهرشد در جهت رفع تبعیض در جمهوری اسلامی را مشاهده کردهاند، نظراتی متفاوت داشته و اقدامات جمهوری اسلامی را قابل قبول میپندارند. این احساس تبعیض در واقع زمینه روانی برای جذب نیرو و هوادار را تا حدی مساعد نموده و در زمره دیگر دلایل بروز گروههای تروریستی طبقهبندی میشود.
هر چند مجموعه دلایل گفته شده همه زمینههای تشکیل گروههای تروریستی در منطقه را تشکیل نمیدهد، اما این موارد را میتوان به عنوان عمده دلایل بروز برخی گروههای مسلح در منطقه ارزیابی کرد.