اختصاصی دیده بان، پاسخ قطعاً منفی است. علت را باید در نگرش پهلوی به موضوع «توسعه» جست و جو کرد.
توسعه با رشد اقتصادی متفاوت است، رشد اقتصادی به معنای رشد تولید و خدمات در یک کشور است و میتواند برون زا باشد و از طریق دیگران حاصل شود، اما توسعه موضوعی درونزا به معنای توان آباد کردن است.
ممکن بود رژیم پهلوی در صورت تداوم، با فروش دلارهای نفتی و وارد کردن کارخانه، ما را به پیشرفت اقتصادی می رساند؛ اما هیچ گاه توسعه اقتصادی را محقق نمی کرد؛ چرا که رویکرد پهلوی در حوزه اقتصاد به جای استحکام ساخت درونی قدرت، به معنای تقویت مؤلفه های تولید داخل و درون زا کردن آن، واردات کالا و کارخانه با دلارهای نفتی بود.
برای نمونه، آنچه به منزله صنعت در قالب ذوب آهن اصفهان، صنعت هستهای، گسترش بنادر و ... به ایران آمد، هیچگاه همراه با انتقال فناوری نبود و اتفاقاً شرکت های غربی در قبال دلارهای نفتی که از ایران دریافت می کردند، تنها تجهیزات را منتقل کرده و هیچ گاه اجازه نمیدادند مهندسان ایرانی در قامت فهم فناوری آنها حضور یابند.
صنعتی شدن در دوران پهلوی از طریق فروش نفت بود. توسعه اقتصادی در شرایطی حاصل می شود که برنامه ریزیها در چاچوب منافع کلان آن کشور تدوین شوند؛ اما آنچه در رویکرد رژیم پهلوی شاهد بودیم، کاملاً در مغایرت با این مسئله است . آمریکا ایران را در تمام عرصه ها به خود وابسته کرده و شأنیتی به جز تأمین نفت خام برای ایران قائل نبود.
رویکرد هایی که ایران قبل از انقلاب در پیش گرفته بود، منطبق با الگوی حامی ـ پیرو بود و اساساً در این الگو نقشی که برای ایران تعریف کرده بودند، هیچ گاه نمی توانست ایران را از حیث رویکردها در مسیر توسعه قرار دهد.
ضمن اینکه داشتن اعتماد به نفس در ایران و ایرانیِ زمان پهلوی در قالب فرهنگ غرب زدگی و آنچه پهلوی به دنبال آن بود، به کلی نابود شده بود. موتور توسعه اقتصادی علم است.صنعت هسته ای، نفت و بسیاری از علوم از چندین دهه قبل از انقلاب رخ برآورده بودند؛اما تولیدات علمی در دانشگاه های ایرانی در آن زمان در حداقل ممکن بود.
کشوری با این سطوح پایین علمی چگونه میتوانست به توسعه اقتصادی دست یابد؟ بنابراین پهلوی با آن رویکردها نمی توانست ایران را به توسعه برساند؛ اما جمهوری اسلامی رویکردها را تغییر داد تا بستر رسیدن به توسعه درون زا حاصل شود.