به گزارش دیده بان، شکست در عملیاتها میتواند امنیت رژیم صهیونیستی را به خطر بیندازد، زیرا درگیریهای مداوم به مرور زمان جامعه و اقتصاد این رژیم را زیر فشار قرار میدهد. این احساس که صهیونیستها در سیاهچاله امنیتی گرفتار شده اند، نشان میدهد میتوان در جنگی فرسایشی و طولانیمدت صهیونیستها را شکست داد.
درگیری کنونی میان اسرائیل و حزبالله همراه با جنگ علیه حماس در غزه، میدان نبرد پیچیده ای به وجود آورده است که در آن پیروزیهای تاکتیکی، ضعفهای راهبردی فزاینده را پنهان میکند. با وجود ترور رهبران ارشد حزبالله و حماس و تخریب زیرساختهای کلیدی، این اقدامات همچنان به حفظ امنیت بلندمدت منجر نشدهاند.
به نظر می آید اسرائیل بهسوی «سیاهچاله امنیتی» کشیده میشود؛ جایی که بهدلیل بیثباتی داخلی، فشارهای اقتصادی و فرسایش اجتماعی سلطه اش تضعیف میشود. راهبرد فعلی اسرائیل بر ارتش متمرکز است و تلاش میکند با وارد کردن تلفات سنگین به غیرنظامیان، حمایت مردمی از حزبالله و حماس را کاهش دهد. حملات هوایی گسترده اسرائیل در جنوب لبنان به زیرساختهای نظامی حزبالله و مناطق غیرنظامی آسیب زده است.
این رویکرد با هدف کاهش حمایت از حزبالله و تغییر افکار عمومی لبنان علیه این گروه طراحی شده بود، اما بهنظر می آید نتیجهای معکوس داشته و بهجای تضعیف حزبالله، موجب محکومیت گسترده اسرائیل شده است و بسیاری از لبنانیها، فارغ از دیدگاهشان درباره حزبالله، در برابر تجاوز اسرائیل متحد شدهاند.
در جنگ ۲۰۰۶ لبنان با وجود بمبارانهای سنگین اسرائیل، حزبالله از بین نرفت؛ بلکه از نظر سیاسی قدرتمندتر و همان حال، اسرائیل بهخاطر حملات بیرویه به غیرنظامیان با انتقادهای گسترده جهانی مواجه شد. امروزه وضعیت پیچیدهتر و لبنان با بحران سیاسی و اقتصادی شکننده مواجه است که آن را در برابر شوکهای خارجی آسیبپذیرتر می کند. بهجای ایجاد تفرقه داخلی، حملات هوایی اسرائیل باعث اتحاد مردم لبنان در برابر دشمن مشترک شده است.
با وجود برتری فناوری نظامی اسرائیل، این رژیم قادر به موفقیت نیست و همین موضوع چالشهای راهبردی اش را عمیقتر کرده است. اصطلاح «سیاهچاله امنیتی» به همین تناقض می پردازد؛ اسرائیل گرچه در نبردهای هوایی فعال تر عمل می کند، اما در صحنه راهبردی بزرگتر شکست می خورد.
حزبالله همچنان به شلیک موشک به سمت شهرهای اسرائیل، حتی تا تلآویو ادامه میدهد، در حالی که اسرائیل در تلاش است تواناییهای نظامی این گروه را خنثی کند. خودداری حزبالله از بکارگیری کامل زرادخانه پیشرفته موشکیاش که احتمالاً بهدلیل فشارهای داخلی و خارجی است، بسیاری را شگفتزده می کند. این احتیاط امکان دارد ناشی از وضعیت وخیم اقتصادی لبنان باشد، زیرا جنگ تمامعیار میتواند این کشور را بهطور کامل نابود و حزبالله را از مردمی که از قبل زیر فشارهای اقتصادی هستند، جدا کند.
حزبالله با اتخاذ رویکردی محتاطانه و خودداری از افزایش درگیریها نشان میدهد محاسبات پیچیدهای در پشت تصمیماتش نهفته است. این گروه همچنان به عنوان یکی از اعضای متعهد محور مقاومت علیه اسرائیل باقی مانده و توانایی انجام حملات دقیق به عمق اسرائیل دارد، اما در عین حال دامنه حملاتش را به شلیکهای پراکنده موشکی محدود کرده که این تصمیم ناشی از توازن حساس اوضاع داخلی لبنان است. حزبالله بهخوبی از پیامدهای ویرانگر جنگ طولانی برای کشورش آگاه است؛ تجربهای که در جنگ ۲۰۰۶ بهوضوح مشاهده شد. با وجود موفقیتهای نظامی، آن جنگ خسارت های سنگینی به زیرساختهای غیرنظامی لبنان وارد کرد. هرچند اگر کشتار جمعی اسرائیل به مدت طولانی ادامه یابد، این رویکرد محتاطانه ممکن است پایدار نماند.
لبنان که سالها به دلیل بیثباتی سیاسی و بحران شدید اقتصادی زیر فشار است، به احتمال زیاد توان تحمل عواقب جنگ تمامعیار با اسرائیل را نخواهد داشت. رهبری حزبالله به خوبی از وضعیت حمایت داخلی خود آگاه است و سعی دارد با دقت در مدیریت اقدامات نظامی، از بروز نارضایتی گسترده در داخل جلوگیری کند. علاوه بر این، تصمیم حزبالله برای استفاده نکردن از تسلیحات پیشرفته تحت تأثیر برخی عوامل منطفه ای گرفته شده است. افزایش درگیریها میتواند تلاشها برای ایجاد توازن میان اهداف منطقهای و جلوگیری از درگیری مستقیم با ایالات متحده و اسرائیل را پیچیدهتر کند.
در عین حال، رویکرد نظامی تهاجمی اسرائیل باعث افزایش آسیبپذیریهای داخلی این رژیم شده، حملات موشکی مداوم حزبالله حس ناامنی عمیقی را در جامعه اسرائیل ایجاد، زندگی روزمره مردم را مختل کرده و انتظاراتشان را از کابینه و ارتش برای حفظ امنیت زیر سؤال برده است. احساس ناامنی با تنشهای سیاسی داخلی اسرائیل که بر سر نحوه مقابله با حزبالله و حماس شکل گرفته، افزایش یافته است.
از نظر اقتصادی، جنگ برای اسرائیل بسیار هزینهبر بوده است. هزینههای نظامی به طور قابل توجهی افزایش یافته و بخشهای مهمی از اقتصاد، مانند گردشگری و صنایع پیشرفته تحت تأثیر قرار گرفتهاند. حفظ حالت دائمی آمادهباش نظامی هزینههای زیادی به همراه دارد و با ادامه یافتن جنگ، فشار بیشتری بر منابع مالی اسرائیل وارد خواهد شد. علاوه بر این، جابجایی شهروندان از مناطق هدف حملات موشکی و اختلال در زندگی روزمره پیامدهای اقتصادی بیشتری به دنبال خواهد داشت.
لبنان که سالها به دلیل بیثباتی سیاسی و بحران شدید اقتصادی زیر فشار است، به احتمال زیاد توان تحمل عواقب جنگ تمامعیار با اسرائیل را نخواهد داشت
راهبرد خویشتنداری حزبالله ممکن است بخشی از برنامه بزرگتر برای تضعیف تدریجی اسرائیل در جنگ طولانیمدت باشد. محور مقاومت با ایجاد و حفظ حلقه آتش اطراف اسرائیل، به دنبال آن است به تدریج توان نظامی و جامعه اسرائیل را تحلیل ببرد. هرچند این راهبرد برای حزبالله و متحدانش به ویژه با تلفات غیرنظامیان در غزه و لبنان هزینههای سنگینی داشته است، اما هدف نهایی آن دستیابی به دستاوردهای طولانیمدت است. هدف اصلی، شکست سریع نظامی اسرائیل نیست، بلکه اعمال فشار مستمر است تا درنهایت اسرائیل مجبور به بازنگری در راهبردهای خود شود.
چشمانداز راهبردی بلندمدت اسرائیل چالشبرانگیز است و گرچه توانسته فرماندهان حزبالله را ترور و زیرساختهای نظامی آن را تخریب کند، اما این اقدامات نتوانستهاند حزبالله را متوقف کنند. برعکس، این گروه به فعالیتهای خود ادامه می دهد و مقاومت به منبعی از ناامیدی برای اسرائیل تبدیل شده و همین وضعیت درباره حماس در غزه نیز صادق است.
اتکای اسرائیل به نیروی نظامی برای تحقق اهدافش به تلفات گسترده غیرنظامیان منجر شده که به طور مستقیم اعتبار این رژیم را در جهان تضعیف کرده است. اقدامات اسرائیل به طور گستردهای از سوی سازمانهای حقوق بشری و دولتهای بینالمللی محکوم و این موضوع باعث شده است اسرائیل در عرصه دیپلماتیک به طور فزایندهای منزوی شود.
در بلندمدت، اتکای مداوم اسرائیل به ارتش ممکن است به راهبرد شکست خورده تبدیل شود. هرچند اسرائیل شخصیتهای کلیدی حزبالله و حماس را هدف قرار می دهد، اما همچنان در تحقق اهدافش ناکام مانده است. حزبالله و حماس همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند و محور مقاومت نیز فعال باقی مانده است. شکست در عملیات ها میتواند امنیت اسرائیل را به خطر بیندازد، زیرا درگیریهای مداوم به مرور زمان جامعه و اقتصاد این رژیم را زیر فشار قرار میدهد. این احساس که اسرائیلی ها در سیاهچاله امنیتی گرفتار شده اند، نشان می دهد می توان در جنگی فرسایشی و طولانیمدت آن ها را شکست داد.
در نهایت، اسرائیل با تصمیمی دشوار مواجه است: ادامه مسیر مقابله نظامی با تمام هزینهها و مخاطرات آن، یا انتخاب رویکردی جدید برای مواجهه با چالشهای امنیتی. برخی پیشرفت های مقطعی اسرائیل در برابر زیانهای راهبردی فزایندهای که امنیت آینده این رژیم را تهدید میکنند، کمرنگ است.
راهبرد معاصر