دکتر حنیف غفاری، وقوع عملیات وعده صادق 2 در عمق استراتژیک اراضی اشغالی، نه تنها قدرت نظامی و عمیاتی جمهوری اسلامی ایران را در مواجهه با دشمن صهیونیستی به اثبات رساند، بلکه از فرامتن و حقیقتی به نام "اقتدار درونی گفتمان مقاومت" پرده برداشت.
متعاقب وقوع این عملیات غرورآفرین، رژیم اشغالگر قدس با استفاده از ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی خود در آمریکا، اروپا و دیگر نقاط جهان، "جنگ روانی با ایرانیان" را با استناد به تکنیک نخ نمای "دستکاری واقعیات " و "خلق القائات کاذب" کلید زده است.
در تشریح این روند نکات و مولفههایی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:
نخست اینکه اساساً ضعف میدانی رژیم اشغالگر قدس در برابر جمهوری اسلامی ایران در دو عملیات وعده صادق 1 و 2 به اثبات رسید؛ جایی که گنبد آهنین صهیونیستها موفق به مهار و رهگیری اکثر موشکهای شلیک شده از سوی کشورمان نشد. بنابراین، عمق استراتژیک اراضی اشغالی در دسترس جمهوری اسلامی ایران و حتی دیگر اضلاع جبهه مقاومت مانند حزبالله لبنان است.
دسترسی به عمق استراتژیک اراضی اشغالی، به این معناست که کشور عزیزمان در سایه توان و مهارت مثال زدنی نظامی و اطلاعاتی خود، قادر است در"هر زمان" به "هرمکان" در حریم دشمن دسترسی داشته باشد. این همان واقعیتی است که انعکاس آن را بارها در طول 45 سال سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی به اثبات رسیده و شواهد مثال گوناگونی دال بر آن وجود دارد.
نکته دوم، معطوف به "تصویرسازی دشمن صهیونیستی" از اقتدار ایران است. بدون شک رژیم اشغالگر قدس قدرت مواجهه مستقیم به معنای واقعی خود را با جمهوری اسلامی ایران ندارد و استراتژیستهای امنیتی و نظامی در ارتش این رژیم و سازمان موساد، بارها نسبت به این موضوع اذعان کردهاند. در چنین شرایطی "ترس از حمله گسترده به ایران" تصویر مجازی و دروغینی است که صهیونیستها در ذیل "جنگ روانی" تعریف میشود. از این رو باید کلیت و ماهیت این جنگ روانی را دریافت و مقهور آن نشد.
نکته سوم اینکه برگزاری نماز جمعه اخیر به امامت رهبر مقتدر و حکیم انقلاب اسلامی ایران به وضوح نشان داد که نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به "استحکام ذاتی و اکتسابی خود" و در "ضعف مفرط دشمن" باور دارد. این باور بر اساس "واقعیت" و در مقابل، القاگریهای دشمن و برجستهسازی مصادیقی مانند بمباران پالایشگاهها و نقاط حساس در خاک کشورمان (در هرگونه حماقتی که از سوی صهیونیستها صورت گیرد)، بر اساس یک "تصویر جعلی" شکل گرفته است.
باید مرز میان واقعیت و تصویر را درک کرد. آنچه تسلط دستگاه نظامی و امنیتی کشور در مسیر صیانت از وجب به وجب خاک مقدس و پاک سرزمینمان را تسریع میکند، آگاه سازی افکار عمومی نسبت به بازی روانی دشمن و مهار این بازی با همیاری همه ایرانیان دلسوز و پایبند به اصل استقلال کشور مقتدر و غیورمان است. در این صورت نه تنها دشمن در عرصه میدانی خود را ناتوان و شکست خورده میبیند، بلکه در عرصه جنگ روانی نیز با بن بستی سخت به نام "آگاهی عمومی ایرانیان" مواجه خواهد شد. این همان پیروزی ترکیبی در صحنه جنگ با دشمن است.